معنی کلمه چشم مسلح در دانشنامه اسلامی
تردیدی نیست که ظرف تحقّق روزه -ماه رمضان - است (گاهی هم در کلام فقها از روی مسامحه گفته می شود: -ماه رمضان موضوع وجوب روزه است- ولی مقصود همان است که در متن ذکر شد. - همچنان که وقت تحقّق وقوف برای حجّاج، نهم (ماه ذیحجه ) و زمان ادای احکام روز عید قربان دهم (ماه ذیحجه) است، و همین طور واجبات و مستحبات دیگری که بر عناوینی مثل شب های قدر، عید فطر، شب و روز مبعث و عید غدیر مترتّب شده است.بدین معنی که واقعِ (ماه رمضان) و مانند آن، ظرف تحقّق واجب است، نه (ماه رمضان) معلوم.بنابراین با تحقّق، (ماه رمضان) حکم وجوب روزه بر آن مترتّب می شود؛ هرچند علم به آن پیدا نشود.این موضوع، علاوه بر روایات ، از قرآن مجید به خوبی استفاده می شود و کسی منکر آن نیست. اکنون باید دید مقصود شارع از (ماه) (شهر) چیست و در اصطلاح شارع این واژه بر چه معنایی حمل می شود؟ در این که این، (ماه) قمری است نه شمسی، تردیدی نیست،
در اصطلاح منجمان
ولی (ماه قمری) در اصطلاح منجّمان و عرف ، چند اطلاق و معنی دارد:۱. (ماه وَسَطی یا زیجی) که بر اساس آن اوّلین ماه سال قمری ( محرّم ) را سی روز و دومین را ۲۹ روز ـ و همین طور تا پایان سال ـ محاسبه می کنند.بر این مبنا، همیشه ماه شعبان ناقص (۲۹ روزه) و ماه رمضان تام ّ (۳۰ روزه) است.این تعبیر در اصطلاح منجّمان و کتب زیج به کار می رود.۲. (ماه نجومی یا طبیعی) که عبارت است از سیر ماه از یک نقطه معین در فضا، تا بازگشت به همان نقطه، که مدّت آن ۲۷ روز و ۷ ساعت و ۳۳ دقیقه است.۳. (ماه اقترانی یا اصطلاحی یا حقیقی)که عبارت است از فاصله زمانی دو لحظه مقارنه متوالی نیرین، که مدّت آن ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و ۴۴ دقیقه و ۳ ثانیه و ۳ ثالثه و ۹ رابعه و ۳۶ خامسه است.۴. (ماه هلالی عرفی یا شرعی) که با رؤیت هلال شروع و با رؤیت هلال ماه بعد خاتمه می یابد و گاهی ۲۹ روز و گاهی سی روز است و ممکن است چهار ماه متوالی سی روزه، و سه ماه متوالی ۲۹ روزه باشد و بیش از این ممکن نیست مسلّماً مراد از (شهر) در قرآن کریم و روایات شریفه، سه معنای اوّل نیست، بلکه مقصودْ معنای چهارم است؛ زیرا عرف مخاطب شارع مقدس از کلمه (شهر) همین معنی را می فهمیده و آن را بر همین معنی حمل می کرده است.
اقوال بزرگان بر عدم تأسیسی بودن اصطلاح ماه قمری
توضیح این که معنای چهارم از مخترعات شرعی نیست، بلکه عرب زمان جاهلیت نیز، (ماه) را از رؤیت هلال تا رؤیت هلال بعدی می دانسته اند.سخن برخی از بزرگان و خبرگان فن در این باره چنین است:ـ… فمستعملو الشهر القمری بعضهم و هم الترک أخذوا مبدأه من اجتماع حقیقی، فالشهر عندهم من اجتماع حقیقی بین النیرین إلی اجتماع حقیقی بعده، فإن وقع الاجتماع قبل نصف النهار فذلک الیوم هو أوّل الشهر، وإن کان بعده فالیوم الذی بعده….والمسلمون وأهل البادیة من الأعراب أخذوه من لیلة رؤیة الهلال إلی لیلتها؛لأن ّ أقرب أوضاع القمر من الشمس إلی الإدراک هو الهلال, فالأوضاع الأُخری من المقابلة والتربیع وغیر ذلک لا یدرک إلاّ بحسب التخمین؛ فإن ّ القمر یبقی علی النور التام ّ قبل المقابلة وبعدها زماناً کثیراً, وکذلک غیره من الأوضاع, وأمّا وضعه منها عند وصوله فی تحت الشعاع و إن کان یشبه وضع الهلال فی ذلک لکنّه فی وضع الهلال یشبه الموجود بعد العدم والمولود الخارج من الظلم, فجعله مبدءاً أولی… ـ لا ریب فی أن ّ الناس قبل ظهور الإسلام کانوا قد بَنَوْا أُمورهم علی نظام السنوات القمریة، وقد ادّعی أن ّ غالب الأُمم القدیمة کانوا کذلک، والأعراب فی الجاهلیة بأجمعهم کانوا یتّخذون الشهور القمریة فی مواقیتهم…. ـ عنوان (الشهر) الذی أُنیط به الحکم بوجوب الصوم أمر عرفی ولیس من مستحدثات الشارع، ومن الواضح أن ّ (الشهر) عند العرف أمر واقعی، ولیس للرؤیة دخل فیه إلاّ بنحو الطریقیة المحضة.
← ابوریحان بیرونی
...