مچاله کردن

معنی کلمه مچاله کردن در لغت نامه دهخدا

مچاله کردن.[ م ُ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در میان مشت فشرده گرد کردن : کاغذ را در مشتش مچاله کرد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مچاله و مچاله شدن شود.

معنی کلمه مچاله کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - فشرده و مالیده و له و لورده کردن . ۲ - خرد و خمیر کردن : فلان پهلوان در موقع کشتی حریفش را مچاله کرد و از گود بیرون انداخت .

معنی کلمه مچاله کردن در ویکی واژه

sgualcire

جملاتی از کاربرد کلمه مچاله کردن

در ریاضیات توپولوژی خواص فضایی را مطالعه می‌کند که تحت تغییر شکل‌های پیوسته چون کشیدگی، پیچش، مچاله کردن و خم کردن حفظ شده، اما تحت پارگی یا چسباندن حفظ نمی‌شوند. همان‌طور که بیان شد بهینه‌یابی توپولوژی یک روش ریاضی است که با برآوردن محدودیت‌های موجود (قیدها) و به حداقل رساندن یک تابع هدف از پیش تعریف شده، توزیع مواد را در یک دامنه طراحی تعریف شده بهینه به دست می‌آورد. با توسعه روش‌های عددی برای طراحی مانند روش المان محدود، بهینه‌یابی توپولوژی نیز گسترش یافت.