معاملگی. [ م ُ م ِ ل َ / ل ِ ] ( حامص ) منسوب به معامله . ( ناظم الاطباء ). - بدمعاملگی کردن ؛ بد رفتاری نمودن در معامله و داد و ستد. ( ناظم الاطباء ). خلاف خوش معاملگی. - خوش معاملگی کردن ؛ یعنی خوشرفتاری در معامله و داد و ستد. ( ناظم الاطباء ). به قول و وعده در داد و ستد استوار بودن.
معنی کلمه معاملگی در فرهنگ فارسی
ماخوذ از تازی منسوب به معامله
جملاتی از کاربرد کلمه معاملگی
متاع دل به کسی داده ام که خرسندم ز بد معاملگی گر دهد حساب عوض