مست کننده

معنی کلمه مست کننده در لغت نامه دهخدا

مست کننده. [ م َ ک ُ ن َ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) آنچه سبب مستی شود. سکرآورنده. سَکَر. ( دهار ) ( منتهی الارب ) : منفعت شراب مست کننده ، طعام را هضم کند... ( نوروزنامه ص 102 ). مُخفِس ؛ شراب زودمست کننده. ( منتهی الارب ). و رجوع به مست کردن شود.

معنی کلمه مست کننده در فرهنگ فارسی

آنچه سبب مستی شود

جملاتی از کاربرد کلمه مست کننده

علما و فقها در مسئله دخانیات دیدگاه‌های گوناگونی دارند، برخی آن را حلال می‌دانند و برخی حرام، برخی در این مسئله اظهار نظر نکرده‌اند، برخی حکم آن را بر حسب اختلاف شرایط و اوضاع به احکام پنج‌گانه تکلیفیه تقسیم کرده‌اند، برخی از علما حرمت آن را مشروط به تحقق زیان دانسته‌اند و برخی از آنان دخانیات را از مواد مست کننده دانسته‌اند و به تحریم آن فتوا داده‌اند.