معنی کلمه گشاده کف در لغت نامه دهخدا گشاده کف. [ گ ُ دَ / دِ ک َ ]( ص مرکب ) بذال. بخشنده. باسخاوت. کریم : صفتش مهتر گشاده کف است لقبش خواجه بزرگ عطاست.فرخی.مفضلا مقبلا گشاده دلامنعما مکرما گشاده کفا.سوزنی.
جملاتی از کاربرد کلمه گشاده کف چو مردم گشاده کف دست و روی چو میشان نهفته همه تن به موی تا دیو فکنده دام افتاده بدام تا نفس گشاده کف بچنگ آمدهام دیدم که گشاده کف بپیش بلبل با آنهمه برگ زو نوائی میخواست نماز تو بچه ارزد که در دعا باشی چو گل گشاده کف از بهرزر برب غفور