گشاده دری

معنی کلمه گشاده دری در لغت نامه دهخدا

گشاده دری. [ گ ُ دَ / دِ دَ ] ( حامص مرکب ) آشکارایی. ولنگ و وازی :
مرا چه زهره و یارای این سخن باشد
گزاف لافی گفتم بدین گشاده دری.سوزنی.

معنی کلمه گشاده دری در فرهنگ فارسی

۱ - باز بودن در خانه شخصی بروی مردم . ۲ - آشکاری وضوح : مرا چه زهره و یارای این سخن باشد ? گزاف لافی گفتم بدین شاده دری . ( سوزنی )

جملاتی از کاربرد کلمه گشاده دری

سعادت گشاده دری سویِ او در از دیگران بسته بر رویِ او
قصر جاه تو را گشاده دری دولت از صحن روضه رضوان
عالم علم را گشاده دری که جز او کم تواند آن دگری
چو طوطی بود خطّش پر گشاده دری در بسته و شکّر گشاده