چشم دام

معنی کلمه چشم دام در لغت نامه دهخدا

چشم دام. [ چ َ / چ ِ م ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دیده دام. شبکه های دام. ( آنندراج ). خانه ها و سوراخهای دام.

جملاتی از کاربرد کلمه چشم دام

گریه دارد عشق بر حال اسیران وفا خس به چشم دام می‌افتد ز صید لاغرش
حلقه چشم دام در نظرست بیضه ماتم سرای بلبل ماست
مرغ چمن رمیده ام زخمی خار آشیان کی به بهشت می دهم حلقه چشم دام را
در کمین فرصت از دل چشم آسایش مدار خواب شد از شوق صیادی به چشم دام تلخ
چشم صیادت که آهو را نیاوردی به چشم دام از بی حاصلی در هر گذر خواهد نهاد
نیست از تسبیح سیری سبحه زهاد را حرص مژگان است چشم دام این صیاد را
در غبار خط همان زلفش بود جویای دل خاک سیر از صید چشم دام نتوانست کرد
به چشم دام تو ای عشق، ناتوان مرغم اگر چه بیضه ی گردون به زبر بال من است
گل بر در قفس زن و در چشم دام خاک رحمی اگر به مرغ گرفتار می‌کنی
حرصش فزون ز خاک شود همچو چشم دام چشم ندیده ای که پی مال می پرد