چشم براه

معنی کلمه چشم براه در لغت نامه دهخدا

چشم براه. [ چ َ / چ ِ ب ِ ] ( ص مرکب ) نگران و منتظر. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آن کس که انتظار ورود سفرکرده ای یا رسیدن خبری را دارد.
- چشم براه بودن ؛ چشم براه داشتن. منتظر بودن. نگران و دلواپس بودن. رجوع به چشم براه داشتن شود.

معنی کلمه چشم براه در فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که در انتظار ورود مسافر یا مهمانی عزیز باشد . یا چشم بودن . منتظر بودن نگران بودن .
منتظر، نگران، درانتظارخبریامهمان یامسافر

جملاتی از کاربرد کلمه چشم براه

نشسته بر در و لب کرده مهر و چشم براه همیشه بهر خبر همچو قفل در بندم
غبار دیده بر گرد رهگذارت از آن گشاده چشم براه سم سمند توام
ز انتظار چو نرگس نهاده چشم براه ز شوق همچو ترازو نهاده بر دل سنگ
صد ملک ز بهر تو چشم براه ای یوسف مصر برآ از چاه
تو کیستی ز کجائی که آسمان کبود هزار چشم براه تو از ستاره گشود
جلوه کن در نظر خاک نشینان امروز بی تو چون نقش قدم چشم براه ست مرا
تا بهر نثار تو ز نو جان یابم من چشم براه روز محشر دارم
در بهاریکه شود نقش قدم چشم براه رفت در خاک خرد چشمه حیوان سخن
گوئی ستاره ی زهره است که چند گامی پیش از او ثور چشم براه طلوع سنبله است.