پناه جستن

معنی کلمه پناه جستن در لغت نامه دهخدا

پناه جستن. [ پ َ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب ) ( پناه بردن و پناه خواستن ) پناهیدن. عوذ. استعاذه. استظلال : فَزَع َ الیه ؛ پناه جست. عقل ؛ پناه جستن بکسی. عقول ؛ پناه جستن بکسی. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه پناه جستن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) پناهیدن پناه گرفتن .

جملاتی از کاربرد کلمه پناه جستن

محمد حسن خان پس از فتح اصفهان عازم تسخیر فارس و تعقیب کریم‌خان بود، ولی چون شنید که آزادخان از آذربایجان به قصد او حرکت کرده، به گیلان عقب کشید و در این محل و در آذربایجان چندبار بر لشکریان آزادخان تاخت و او را مستأصل و به پناه جستن به کریم‌خان مجبور ساخت و آزادخان از این زمان به بعد دیگر از اهمیت و اعتبار افتاد.