ولی عهدی. [ وَ ع َ ] ( حامص مرکب ) ولیعهد بودن. مقام ولیعهد.جانشینی پادشاه. ولایت عهد : هرچند اینهمه بود نام ولیعهدی از مسعود برنداشت. ( تاریخ بیهقی ). داده خیری به شرط هم عهدی یاسمن را خطولیعهدی.نظامی.|| ( ص نسبی ) منسوب به ولیعهد : در آن وقت شایستگی رتبه عظیم القدر ولیعهدی نداشتند. ( تاریخ عالم آرا چ امیرکبیر ص 351 ). || قسمی نان شیرینی.
جملاتی از کاربرد کلمه ولی عهدی
رضا نبود رضا بر ولی عهدی او ولی قبول نشد نزد او ابای رضا
امیرکبیر، حساسیت ناصرالدین را نسبت به برادر ناتنیاش درست درنیافت آن هم در موقعیتی که نخستین ولی عهد ناصرالدین شاه، سلطان محمود میرزا، تازه مرده بود و مسئله جانشینی در معرض دسیسه بازی قرار گرفته بود. مورخ قاجار اعتماد السلطنه در شرح واقعه اصفهان نوشت که امیرکبیر میخواست عباس میرزا نامزد ولی عهدی گردد. این روایت، چه درست و چه نادرست، نشانگر هول و هراسی است که ذهن مشوش شاه را آزار میداد. ماجرای عباس میرزا ضربه شدیدی بر پیکر امیر کبیر بود. در بازگشت به تهران متوجه شد که نفوذش برشاه به میزان زیادی تقلیل یافتهاست. شاه میترسید که امیر کبیر به کمک انگلیسیها در صدد برآید برادر صغیر ناتنی اش را به جای او بنشاند و بعد خود در مقام نایب السلطنه قدرت را به دست گیرد.
بازار فرش تبریز معروف به بازار مظفریه، یکی از دیدنیترین آثار تاریخی شهر تبریز است. این بازار از قدیمالایام محل فروش فرشهای بافت نقاط مختلف بودهاست و هماکنون نیز همین کاربرد را داراست. این بازار در زمان ولی عهدی مظفرالدینشاه بنا شد و نام بازار نیز منسوب به همین شاه قاجار میباشد.