ولوالجی

معنی کلمه ولوالجی در لغت نامه دهخدا

ولوالجی. [ وَل ْ وا ل ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به ولوالج. از مردم ولوالج.
ولوالجی. [ وَل ْ وا ل ِ ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن صالح. از شاعران دوره سامانی است. او راست :
جعد بر سیمین پیشانیش گویی که مگر
لشکر زنگ همی غارت بغداد کند
وآن سیه زلف بر آن عارض گویی که همی
به پر زاغ کسی آتش را باد کند.( ازلباب الالباب ).هدایت او را نوایحی نوشته است اما نسبت نوایحی شناخته نشد.

معنی کلمه ولوالجی در فرهنگ فارسی

ابوعبدالله محمد بن صالح از شاعران مشهور عهد سامانی و از او بیت هائی در تذکره ها آمده است .
منسوب به ولوالج .

جملاتی از کاربرد کلمه ولوالجی

اسدالله ولوالجی (۱۳۲۳–۱۴۰۰) شاعر، نویسنده و تحلیل‌گر مسائل سیاسی اهل افغانستان بود.