واژه تصوف

معنی کلمه واژه تصوف در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تصوف، عنوان قسم عمده ای از سلوک باطنی دینی در عالم اسلام است.
واژگان تصوف ، مصدر لازم ثلاثی مزید از باب تفعل ، در لغت به معنای صوفی شدن است.
← کاربرد باب تفعل
اگر چه واژه تصوف در آثار صوفیان متقدمی چون قُشَیْری (متوفی ۴۶۵) به کار رفته، فقط برخی از لغت نویسان متأخر، مصدر تصوف را ذکر کرده اند.
در البیان و التبیین جاحظ (متوفی ۲۵۵) واژگان صوفی و صوفیه به کار رفته است و برخی، همچون ابوهاشم صوفی یا کوفی (قرن دوم)، از جمله صوفیان خوانده شده اند.
ابونصر سرّاج از حسن بصری (متوفی ۱۱۰) و سفیان ثوری (متوفی ۱۶۱) جملاتی نقل کرده که حاکی از رواج واژه صوفی در قرن دوم است.
به گفته قشیری و ابن جوزی (متوفی ۵۹۷)، پیش از سال ۲۰۰ به عده ای، صوفی اطلاق می شده است.
طبق قول ابن خلدون ، تصوف روش صحابه و تابعین و سلف امت نیز بوده، اما از قرن دوم به بعد، با رواج دنیاپرستی در میان مسمانان ، کسانی که بر خلاف آنان به عبادت روی آوردند، صوفی نام گرفتند.
به گفته ابن تیمیّه (متوفی ۷۲۸) لفظ صوفیه تا پایان قرن سوم رواج نداشته است.
وی در عین حال اشاره می کند که کاربرد این واژه را به برخی از بزرگان قرون دوم و سوم نسبت داده اند.
کِنْدی از گروهی به نام صوفیه سخن گفته است که در سال ۲۰۰ در اسکندریه مصر، برای امر به معروف ، در برابر سلطان شورش کردند.
ابن ندیم از جابربن حیان کوفی (متوفی ۱۶۰) با تعبیر «صوفی» یاد کرده است.
طبق نظر لویی ماسینیون، عنوان صوفی به گروه کوچکی از زهاد کوفه اشاره داشت که آخرین پیشوای آنان عبدک صوفی (متوفی ۲۱۰) بود.
گرچه مطالب فوق از کسانی نقل شده که پس از قرن دوم می زیسته اند و گزارش معتبری از قرن اول و دوم، دالّ بر رواج واژه صوفی، در دست نیست، نظر بدوی مبنی بر اطلاق این کلمه به افراد زاهد و عابد در اوایل قرن دوم یا اندکی پیش از آن، درست به نظر می رسد.
منظور از تصوف
صوفی را فقیر ، عارف ، اهل سلوک و طریقت نیز گفته اند.
بعلاوه آن ها خود را اهل باطن نیز می خوانند از آن جهت که به باطن و حقیقت دین توجه می کنند.
به تعبیر قشیری هر کس به تصوف روی آورد، «متصوف» (جمع آن: متصوفه) خوانده می شود.
حلاج در باره تفاوت صوفی و متصوف گفته است کسی که به «او» اشاره می کند متصوف است و کسی که از «او» به وی اشاره می شود، صوفی است.
به عبارت دیگر، اهل کمال و آنان که از صفات نفسانی دور گشته و به حقیقت رسیده اند، صوفی اند و طالبانِ رسیدن به مقام و مرتبه صوفیان، متصوف خوانده می شوند.
← منظور از مستصوف
...

جملاتی از کاربرد کلمه واژه تصوف

از قرن هفتم به بعد تلاش‌هایی برای پایه‌گذاری عرفان شیعی به کار گرفته شد و واژه عرفان به جای تصوف با معنایی مترادف یا نزدیک به کار گرفته شد و برخی از بزرگان شیعه که از به کار بردن واژه تصوف دوری می‌کردند از واژه عرفان استفاده کردند. در میان علمای شیعه امامیه اولین کوشش برای پایه‌گذاری عرفان شیعی، از سوی کمال‌الدین میثم بن علی بَحْرانی (متوفی ۶۸۹) صورت گرفته‌است. او را «فیلسوف محقق» و «حکیم مدقق» نامیده و گفته‌اند که شرح نهج البلاغة وی مشتمل بر حکمت عملی، کلام و تصوف است و کسانی که پس از او برای نزدیک کردن تصوف و تشیع کوشیدند، به سخنان وی در این کتاب استناد کرده‌اند.