وابش. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابن دهمة قبیله ای است از همدان. ( منتهی الارب ). مؤلف تاج العروس آرد: وابش بن دهمة فی همدان ، و هم بنووابش بن دهمةبن سالم بن ربیعةبن مالک بن صعب بن دومان. وابش. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابن زیدبن عدوان ، بطنی از قیس عیلان. ( تاج العروس ) ( منتهی الارب ). وابش. [ ب ِ ] ( اِخ ) یاقوت آرد: ابوالفتح گوید: وادی و کوهی است بین وادی القری و شام. ( معجم البلدان ).
جملاتی از کاربرد کلمه وابش
دانشگاه پردو در شهر کوچک لافایت غربی در کنار رودخانه وابش و در جوار شهر بزرگتر لافایت واقع شدهاست. ساختمانهای آکادمیک دانشگاه بیشتر در قسمت شرقی و جنوبی پردیس واقع شدهاند. خوابگاههای دانشگاه در قسمت غربی پردیس و ورزشگاههای دانشگاه در شمال پردیس میباشند.