هوسبازی

معنی کلمه هوسبازی در لغت نامه دهخدا

هوس بازی. [ هََ وَ ] ( حامص مرکب ) در پی هوس رفتن. هوس باختن :
ببایدهوس کردن از سر به در
که دور هوس بازی آمد به سر.سعدی.

جملاتی از کاربرد کلمه هوسبازی

در سال ۱۹۹۰، کتاب هوسبازی پیلکینگتون : دختر یک استاکمن، اولین کتاب از این سه‌گانه، برنده جایزه ادبی برتر کوئینزلند "نویسنده بومی منتشر نشده - جایزه دیوید یونایپون " شد. او در سال ۲۰۰۲ به عنوان حامی کمیته ایالتی و فدرال روز عذرخواهی در سفر شفای استرالیا منصوب شد. در ماه مه ۲۰۰۸، جایزه ۵۰۰۰۰ دلاری اخرای سرخ را دریافت کرد که به هنرمندی بومی به دلیل مشارکت برجسته و مادام العمرشان در هنرهای بومی و جزیره نشینان تنگه تورس در داخل و خارج از کشور اهدا شد.
او آنجا آسیاب‌های آبی گرجستان را بین کشاورزان اوکراینی رواج داد و همچنین اشعار سوگ، ندامت و تسلی را برای شرایط گرجستان و بخت بد خود سرود. او به جز سرودن اشعار فولکوریک گرجی، معیارهای روسی، اوکراینی و لهستانی را نیز به کار گرفت و ترکیب کرد. به قول پروفسور دونالد ریفیلد: «دو عنصر ناسازگار: ریاضت روحانی انجیل خوانان گرجی و خوشگذرانی جسمانی رعیت روسی». او روایت یک تغییر مسیر حیرت‌آور از اشتیاقات مذهبی به تمایلات جنسی را در قصیده‌ای به نام زوبوکا آورده است که مضمون آن تفریح و هوسبازی شخصیت اصلی داستان با یک دختر روستایی است.
۲۴ ساعت از زندگی سه جوان بی هدف و سرگردان که بدنبال کار میگردند.انها برای گذراندن زندگی به هر کاری دست می‌زنند. تا زمانی که با زن هوسبازی آشنا می‌شوند که هر سهٔ آنها را بازیچه خود می‌سازد. پس از این ماجراست که آنها واقعیت زندگی را می‌فهمند و از این پس مصمم و جدی با زندگی و مسایل آن روبرو می‌شوند.