نیک اندیش

معنی کلمه نیک اندیش در لغت نامه دهخدا

نیک اندیش. [ اَ ] ( نف مرکب ) خوش فطرت. خیرخواه. ( ناظم الاطباء ). خوش نیت. نیکونیت. نیک خواه :
همتی را که هست نیک اندیش
نیکوئی پیشه نیکی آرد پیش.نظامی.خویشتن راخیر خواهی نیک خواه خلق باش
زآنکه هرگز بد نباشد مرد نیک اندیش را.سعدی.نیکوئی کن که مردم نیک اندیش
از دولت و بختش همه نیک آید پیش.سعدی.به شادکامی دشمن کسی سزاوار است
که نشنود سخن دوستان نیک اندیش.سعدی.

معنی کلمه نیک اندیش در فرهنگ عمید

خیرخواه.

معنی کلمه نیک اندیش در فرهنگ فارسی

( صفت ) خوش فطرت خیر خواه : (( و نیک اندیشان را و بد کرداران را پاداش و پاد افراه برابر داشت ( خدا ). ) )

جملاتی از کاربرد کلمه نیک اندیش

بجز نیکی مکن و ز نیک اندیش که هم نیکیت آید عاقبت پیش
از زمان راه اندازی واحدهای فراهم آوری اعضای پیوندی در کشورمان، مراکز مختلفی شروع به ثبت نام و صدور کارت اهدای عضو نمودند. در روزها و ماه‌های اول تعداد ثبت نام به بیش از ۱۰۰ نفر در ماه نمی‌رسید، اما با شروع تبلیغات فرهنگی و برگزاری جشن نفس، تعداد بیشتری از مردم نیک اندیش سرزمینمان با این امر مقدس آشنا شدند و تعداد افراد متقاضی کارت اهدای عضو به بیش از ۵۰۰ نفر در روز رسید... 
که بدگو را سخن با نیک اندیش به هرزه چن درای کاروان است
بد مکن ای عزیز نیک اندیش تا نیابی جزای خود خواری
ازان خوشتر چه باشد پیش عاشق که گردد یار نیک اندیش عاشق
نام نیکو طلب و عاقبت نیک اندیش این دو بنیاد همی ماند و دیگر مهدود
برو خواجو که بدنامان ز نیک و بد نیندیشند تو بدنامی عجب دارم که نیک اندیش ما باشی
خصلت و اندیشه پاک تو را خدمت کند هر که در آفاق نیک اندیش و نیکو خصلت است
قوامیت چو شد اندر وصال نیک اندیش دلش ز فرقه باطل سگال نندیشد
چون شود آئینه پیدا پیش تو بد مبین و جمله نیک اندیش تو
چو او را دل تو نیک اندیش یابی دل خود را بکام خویش یابی