نیمانیم

معنی کلمه نیمانیم در لغت نامه دهخدا

نیمانیم. ( ص مرکب ، ق مرکب )نصفانصف. برابر. راستا. ( یادداشت مؤلف ). نیمی ازین و نیمی از آن : کشک گندم و کشک جو نیمانیم با یک درم سنگ تخم بادیان. ( ذخیره خوارزمشاهی ). کشکاب از کشک و نخود پزند نیمانیم یا دو بهر کشک جو و یک بهر نخود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). اگر شراب خواهد داد شرابی رقیق باید کرد یعنی آب بسیار باید کرد چنانکه نیمانیم باشد یعنی مناصفه. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
نه راستی و درستی است هر مثل که زدند
اگرنه جمله دروغ است هست نیمانیم.سوزنی.|| نصف نصف. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ مرکب ) مناصفت. ( فرهنگ فارسی معین ) ( از لغت بیهقی مندرج در کتاب پارسی نغز ).

معنی کلمه نیمانیم در فرهنگ عمید

۱. نصف نصف.
۲. (قید ) نیمی از چیزی با نیمی از چیز دیگر.

معنی کلمه نیمانیم در فرهنگ فارسی

۱- نصف نصف. ۲- نصف واحد از چیزی با نصف از چیزی دیگر : (( ... شربت چهار مثقال بود با مطبوخ افتیمون و میویز با بنفش. پرورده نیمانیم بر آمیزد . ) ) ۳ - ( اسم ) مناصفت مناصفه .

جملاتی از کاربرد کلمه نیمانیم

تیل پیوند روشی سریع برای ازدیاد گیاهان است. در این روش، عملیات قلمه و پیوند به‌طور هم‌زمان در ساقه گیاهان (به‌ویِژه درختچه‌های زینتی مانند گل سرخ) انجام می‌شود. از مزایای این روش، افزایش گیاهان در زمان کم است. جزئیات این روش برای ازدیاد رز به این صورت است که ابتدا قلمه‌های چوبی سخت رز را مدتی در انبار سرد نگهداری می‌کنند. سپس از انبار خارج کرده و انتهای آن‌ها را با هورمون اکسین با غلظت بالا به روش فروبردن سریع، تیمار می‌کنند. سپس روی قلمه‌ها، پیوندک‌های رز را به روش نیمانیم پیوند می‌زنند و با نوار پلاستیکی می‌بندند. سپس این گیاهان در محیطی با رطوبت نسبی بسیار بالایی قرار داده می‌شوند.