نزده

معنی کلمه نزده در لغت نامه دهخدا

نزده. [ ن َ دِ ] ( حرف اضافه ، ق ) به لغت زند به معنی نزد است. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به نزد شود.
نزده. [ ن َ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) زده ناشده. غیرمضروب. مقابل زده. رجوع به زده شود. || ننواخته. بی آنکه بنوازند. بدون نواختن ساز و ضرب و دیگر آلات موسیقی.
- امثال :
نزده می رقصد ؛ کنایه از کسی که بی اشارت و امر کسی به نفع او سخنی گوید یا کاری کند و خودشیرینی و خوش رقصی نماید.
|| که زدگی و پارگی و نخ گسیختگی ندارد.

معنی کلمه نزده در فرهنگ فارسی

زده ناشده . غیر مضروب . مقابل زده . یا ننواخته . بی آنکه بنوازند . بدون نواختن ساز و ضرب و دیگر آلات موسیقی .

جملاتی از کاربرد کلمه نزده

شمار داغ مرا بوالهوس چه می داند؟ ز پاره های جگر دفتری بهم نزده است
تو را که صیرفی عشق بر محک نزده ست عیار چهرهٔ زرد خزان چه می دانی؟
آتش عشق دوست در شب و روز بجز اندر دلم علم نزده است
برای هر پایه مذکور مربوطه هر پاسخ صحیح یک نمره مثبت، نزده بدون امتیاز و هر سه عدد پاسخ اشتباه یکی از پاسخ‌های صحیح را از بین می‌برد.
شاه جهان برای جلوگیری از حمله برنامه‌ریزی شده به آگره هر کاری از دستش برمی‌آمد انجام داد و حتی به اورنگ زیب نامه ای فرستاد که به نزده او بیاید و و برای حل بحران خانواده صحبت کنند، اما قصد واقعی شاه جهان دستگیری و کشتن او بود، ولی بخاطر خبرچینی به موقع روشن‌آرا که با یک پیغام رسان اهداف پدرشان را به اورنگ زیب رساند این نقشه با شکست روبرو شد. بعد از شکست نقشه خود، شاه جهان از جهان‌آرا خواست تا با استفاده از دیپلماسی زنانه خود مراد و شجاع را متقاعد کند که وزن خود را به سمت اورنگ زیب نیندازند.
روزی ازو کرد فضولی سؤال کای نزده راه تو خواب و خیال
ماییم درِ هیچ صوابی نزده با تو نفسی به هیچ بابی نزده
حزب‌التحریر از سال 2003 به این سو، فعالیت‌هایش را در افغانستان گسترش داده و در اکثریت ولایات افغانستان فعالیت دارد. تعداد این گروه در افغانستان هزاران نفر تخمین زده می‌شود. تا جایی‌که مشاهده شده است تمامی فعالیت‌های حزب در افغانستان فکری و سیاسی بوده و دست به اعمال مادی و نظامی نزده است.[نیازمند منبع] طالبان چند تن از اعضای این حزب را در افغانستان دستگیر کرده و جرم آن‌ها را دعوت به تشکیل خلافت اسلامی عنوان کرده است.
"پیش از ترنر هیچ‌کس پرده‌ای را که طبیعت از ما مخفی می‌کرد کنار نزده بود… ترنر نخستین هنرمندی است که نوع کاملی از منظره را به ما ارائه می‌کند."
فصل پنجم از کتاب هفتم دینکرد که باقی زندگی زمینی زرتشت را در چند خط خلاصه کرده، حرفی از نحوه درگذشت او نزده است. توضیحات دربارهٔ او در پرده هشتم از فصل پنجم، پس از یک توضیح در ربط با دانش پزشکی‌اش، به پایان می‌رسد. در گزیده‌های زادسپرم، تنها ذکر شده است که او «در سال چهل و هفتم [از ملاقات با اهورامزدا]، در سن ۷۷ سالگی درگذشت.» داستان دربارهٔ کشته شدن او به دست یک کرپ به نام توربراتور یک مرتبه، خیلی کوتاه، در کتاب پنجم دینکرد و روایت‌های پهلوی ذکر شده است. این موضوع که دربارهٔ درگذشت زرتشت جزئیات زیادی در نوشته‌های پهلوی دیده نمی‌شود، احتمالاً از آن جهت است که منابع قدیمی‌تر به زندگی زرتشت بیش از مرگ زمینی او اهمیت داده‌اند.
نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز کسی چو من نزده آتشی به جان هرگز
به غیر من که گره می زنم به ترا سرشک گره به رشته نگسسته هیچ کس نزده است
دولین در یک خانواده کاتولیک در شهرک کوکزتاون در شهرستان تایرون چشم به جهان گشود و سومین فرزند از شش فرزند خانواده بود، پدرش جان جیمز و مادرش الیزابت برنادت دولین بودند. پدر وی را با بیان ایده‌آل‌های جمهوری‌خواه ایرلندی بزرگ نموده و زمانی که برنادت تنها نُه سال داشت، وفات کرد. پس از فوت او، خانواده مجبور بود برای بقا به برنامه‌های رفاهی متکی شود، تجربهٔ که عمیقاً برنادت را متأثر کرد. مادر برنادت زمانی که وی نزده ساله بود درگذشت و او مجبور بود هم برادران و خواهران خود را بزرگ کند و هم به دانشگاه برود.
طفلی بصف عشق بجولان چه درآید رستم نزده لاف زمردی و شجاعت
در روزهای پس از آن، جنگی در دارالرزق رخ داد که منابع بر روی جزئیات این ماجرا متفق‌القول نیستند. حکیم بن جبله فرمانده نظامی شهر از طرفداران سر سخت علی بود. وی تا آن زمان دست به کاری نزده و منتظر آمدن علی مانده بود. وی از طلحه و زبیر خواست که عثمان بن حنیف را آزاد کنند و دارالاماره و بیت المال را به او تسلیم کنند. اما آنان نپذیرفتند. سپس، با چند صد تن به نبرد با سپاه جمل برخاست که خودش و چند تن از برادران و هفتاد نفر از نیروهایش از قبایل ربیعه و بنی عبدالقیس کشته شدند.
شمیس شریک امین آورده که ترخان به کسی می‌گفتند که از همهٔ تکالیف دیوانی معاف بود و هنگام حضور در لشکر اگر غنیمتی به دست می‌آوردند حق او مسلم بود، هر گاه که می‌خواست می‌توانست بدون اجازه نزد سلطان برود و تا هنگامی که نُه گناه از او سر نزده باشد او را مؤاخذه نمی‌کردند و تا نُه نسل او از فرزندانش از پرداخت مالیات دیوانی معاف بودند.
به نیم جلوه کسی کشوری بهم نزده است به یک پیاده کسی لشکری بهم نزده است
درخت بادام وحشی بهتر است با بذر تازه تکثیر شود. فندقه‌ها را می‌توان به همان شکلی که هستند داخل زمین قرار داد، و آن‌ها به محض قرار گرفتن در خاک سفت و مرطوب جوانه می‌زنند. به‌هرحال بذرها در صورتی که جوانه نزده یا خشک شوند، مدتی طولانی باقی نمانده و از بین می‌روند. ترجیحاً با کاشت نهال‌ها در یک منطقه مرطوب و سایه مانند: کنار یک رودخانه، اطمینان حاصل کنید که نهال‌ها در چند سال اول خود آب کافی دریافت می‌کنند.
علم صالح استادیار مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ملی استرالیا گفت شکل و نوع این بمب‌گذاری به شکل و نوعی نیست که بتوان پ.ک.ک را انجام‌دهندۀ آن دانست، چرا که این گروه سال‌هاست که دست به چنین اقدامی نزده و این اقدام بیشتر شبیه کارهای گروه‌های سنی تکفیری و داعش بود.
سری به عالم آسودگی بکش صائب ترا که کاکل سیمین بری بهم نزده است