نحات

معنی کلمه نحات در لغت نامه دهخدا

نحات. [ ن َ ] ( ع اِ ) سرشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). طبیعت. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).
نحات. [ ن ُ ] ( ع اِ ) نحاة. رجوع به نحاة شود.
نحات. [ ن َح ْ حا ] ( ع ص ) تراشنده. ( مهذب الاسما ). چوب تراش. تراشنده چوب. ( یادداشت مؤلف ).
نحاة.[ ن ُ ] ( ع اِ ) ج ِ ناحی. ( از منتهی الارب ). نحویون. نحویین. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ناحی و نحوی شود.

معنی کلمه نحات در فرهنگ فارسی

جمع ناحی
تراشنده . چوب تراش . تراشند. چوب .

جملاتی از کاربرد کلمه نحات

بنگاریا را مادر ریچارد برای او آورد بخاطر اینکه ریچارد درگیر جنگ صلیبی سوم بود. این دو زن بدون هیچ اتلاف وقتی بعد از تاجگذاری راه افتادند. آنها ماجرای طولانی و سختی را برای رسیدن به ریچارد داشتند. وقتی آن‌ها به سیسیل رسیدند، خواهر ریچارد، ملکه بیوه سیسیلی به آن‌ها پیوست. برانگاریا تحت حفاظت جوان رها شد. در راه رسیدن به سرزمین مقدس (منطقه ای بین رود اردن و دریای مدیترانه)، کشتی بنگاریا توسط پادشاه جزیره قبرس تهدید شد. ریچارد برای نحات او آمد و جزیره قبرس را فتح کرد. ازدواج آن‌ها در کلیسایی در لیماسول، منطقه ای در قبرس انجام شد.