معنی کلمه نجیب الدین در لغت نامه دهخدا
نجیب الدین. [ ن َ بُدْ دی ] ( اِخ ) ( خواجه... ) وی مدتی وزیر سلطان اویس ایلکانی فرمانروای بغداد بود .
نجیب الدین. [ ن َ بُدْ دی ] ( اِخ ) ( شیخ... ) علی بن بزغش. از عرفای قرن هفتم هجری است. پدرش از شام به شیراز آمد و در آنجا توطن و ازدواج کرد و نجیب الدین در شیراز تولد یافت. پس از تحصیل مقدمات علوم بر اثر رؤیائی به سفر حجاز رفت و به خدمت شیخ شهاب الدین سهروردی رسید و دست ارادت بدو داد و از دست او خرقه پوشید و به شیراز بازگشت و خانقاهی بنا کرده به ارشاد پرداخت و به سال 678 هَ.ق. در آنجا وفات یافت. رجوع به شدالازار صص 335 - 338 و شیرازنامه ص 131 و مجمل فصیحی ( ذیل حوادث سنه 678 ) و نفحات الانس ص 546 و سفینةالاولیاء ص 114 و خزینةالاصفیاء ج 2 ص 27 و وصاف ص 193 شود.
نجیب الدین. [ ن َ بُدْ دی ] ( اِخ ) علی بن محمدجبل عاملی. از فقها و محدثان و شعرای امامیه عرب است. او راست : 1- حساب الخطأین. 2- شرح اثناعشریه صاحب معالم. 3- رحله منظوم. وی در قرن یازدهم هجری میزیسته. ( ازریحانةالادب ج 4 ص 176 ). و نیز رجوع به امل الامل شود.
نجیب الدین. [ ن َ بُدْ دی ] ( اِخ ) محمدبن علی سمرقندی ، ملقب به نجیب الدین و مکنی به ابوحامد. از دانشمندان عهد خوارزمشاهی و معاصر امام فخرالدین رازی است. وی کتاب الاسباب و العلامات را در علم طب و فن معالجه با استفاده از معالجات بقراط و قانون ابن سینا و کتابهای دیگر تألیف کرد ، او در شهر هرات اقامت داشت و در همین شهربه سال 619 هَ. ق. در قتل عام هرات به دست لشکریان تولی پسر چنگیز مغول کشته شد. ( از تاریخ مغول عباس اقبال ص 498 ). از تصانیف اوست : 1- ابدال الادویه. 2- ادویه مفرده. 3- الاسباب و العلامات. 4- اصول الترکیب. 5-الاطعمة للاصحاء. 6- الاطعمة للمَرضی ̍ و دیگر کتب طبی.( از ریحانةالادب ج 2 ص 226 ) ( معجم المطبوعات ص 1047 ).