نجیب الدین

معنی کلمه نجیب الدین در لغت نامه دهخدا

نجیب الدین. [ن َ بُدْ دی ] ( اِخ ) بهاءالملک. وی از طرف سلطان محمد خورازمشاه حکومت مرو داشت و چون در فتنه تاتار مغولان قصد مرو کردند، شهر را رها کرده به قلعه ای پناهنده شد و سپس به مازندران رفت و مغولان را به تسخیر مرو [ که مجدداً به دست مجیرالملک شرف الدین مظفر حاکم قبلی آنجا افتاده بود ] برانگیخت و خود با سپاه مغول روانه مرو شد و سرانجام به دست مغولان کشته گشت. رجوع به تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 52 و 53 شود.
نجیب الدین. [ ن َ بُدْ دی ] ( اِخ ) ( خواجه... ) وی مدتی وزیر سلطان اویس ایلکانی فرمانروای بغداد بود .
نجیب الدین. [ ن َ بُدْ دی ] ( اِخ ) ( شیخ... ) علی بن بزغش. از عرفای قرن هفتم هجری است. پدرش از شام به شیراز آمد و در آنجا توطن و ازدواج کرد و نجیب الدین در شیراز تولد یافت. پس از تحصیل مقدمات علوم بر اثر رؤیائی به سفر حجاز رفت و به خدمت شیخ شهاب الدین سهروردی رسید و دست ارادت بدو داد و از دست او خرقه پوشید و به شیراز بازگشت و خانقاهی بنا کرده به ارشاد پرداخت و به سال 678 هَ.ق. در آنجا وفات یافت. رجوع به شدالازار صص 335 - 338 و شیرازنامه ص 131 و مجمل فصیحی ( ذیل حوادث سنه 678 ) و نفحات الانس ص 546 و سفینةالاولیاء ص 114 و خزینةالاصفیاء ج 2 ص 27 و وصاف ص 193 شود.
نجیب الدین. [ ن َ بُدْ دی ] ( اِخ ) علی بن محمدجبل عاملی. از فقها و محدثان و شعرای امامیه عرب است. او راست : 1- حساب الخطأین. 2- شرح اثناعشریه صاحب معالم. 3- رحله منظوم. وی در قرن یازدهم هجری میزیسته. ( ازریحانةالادب ج 4 ص 176 ). و نیز رجوع به امل الامل شود.
نجیب الدین. [ ن َ بُدْ دی ] ( اِخ ) محمدبن علی سمرقندی ، ملقب به نجیب الدین و مکنی به ابوحامد. از دانشمندان عهد خوارزمشاهی و معاصر امام فخرالدین رازی است. وی کتاب الاسباب و العلامات را در علم طب و فن معالجه با استفاده از معالجات بقراط و قانون ابن سینا و کتابهای دیگر تألیف کرد ، او در شهر هرات اقامت داشت و در همین شهربه سال 619 هَ. ق. در قتل عام هرات به دست لشکریان تولی پسر چنگیز مغول کشته شد. ( از تاریخ مغول عباس اقبال ص 498 ). از تصانیف اوست : 1- ابدال الادویه. 2- ادویه مفرده. 3- الاسباب و العلامات. 4- اصول الترکیب. 5-الاطعمة للاصحاء. 6- الاطعمة للمَرضی ̍ و دیگر کتب طبی.( از ریحانةالادب ج 2 ص 226 ) ( معجم المطبوعات ص 1047 ).

معنی کلمه نجیب الدین در فرهنگ فارسی

شیخ علی بن بزغش ( ف. ۶۷۸ ه.ق . ) از عرفای قرن هفتم است پدرش از شام بشیراز آمد و در آنجا متوطن شد و نجیب الدین در شیراز تولد یافت . پس از تحصیل علوم به حجاز رفت و بخدمت شیخ شهاب الدین سهرودری رسید و دست ارادت بدو داد و از دست او خرقه پوشید و به شیراز برگشت و خانقاهی بساخت و به ارشاد پرداخت تا در سال ۶۷۸ در آنجا وفات یافت .
محمد بن علی سمرقندی ملقب به نجیب الدین و مکنی به ابو حامد از دانشمندان عهد خوارزمشاهی و معاصر امام فخر الدین رازی است . وی کتاب الاسباب و العلامات را در علم طب و فن معالجه با استفاده از معالجات بقراط و قانون ابن سینا و کتابهای دیگر تالیف کرد .

معنی کلمه نجیب الدین در فرهنگ اسم ها

اسم: نجیب الدین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: najiboddin) (فارسی: نَجيب‌الدين) (انگلیسی: najiboddin)
معنی: شریف و پارسا در دین، ( اَعلام ) نجیب الدین سمرقندی: ( = محمّدابن علی ) [قرن و هجری] پزشک ایرانی، مؤلف کتاب الاسباب و العلامات، در شناخت بیماری ها، اصیل و شریف در دین

جملاتی از کاربرد کلمه نجیب الدین

هولاکوخان هندویی را که وسایل و باروبندی(آغروق) او را از مغولستان سالم به او رسانده بود ترخان کرد، غازان خان هم مهتر نجیب الدین فراش را که پیش از آنکه به پادشاهی برسد در جوین از او به گرمی استقبال کرد را ترخان کرد.
۱. نجیب الدین علی بن محمد بن مکی عاملی جبیلی
ای خداوند من نجیب الدین این سخن را پدید کن برهان