نامق
معنی کلمه نامق در فرهنگ فارسی
دهیست از دهستان براکوه بخش ریوش شهرستان کاشمر .
معنی کلمه نامق در دانشنامه عمومی
در لغت نامه دهخدا در سال ۱۳۴۵ در مورد نامق چنین نوشته شده است: نامق دهی است از دهستان برکوه بخش ریوش شهرستان کاشمر، در ۳۶ هزارگزی جنوب شرقی ریوش بر سر راه مالرو عمومی ریوش به حصار. در منطقهٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و ۲۰۶۸ تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات، انواع میوه ها و ابریشم است. شغل اهالی زراعت و مالداری و صنعت دستی آنجا قالیچه بافی است.
شیخ احمد جامی نامقی، از عارفان سده ششم قمری در این روستا به دنیا آمد و مزار پدر شیخ احمد جامی نامقی ترشیزی در نزدیکی این روستا قرار دارد.
همچنین روستای نامق راه هایی دارد که از دل کوه میگذرد و به روستا های نای و فرشه منتهی می شود. [ نیازمند منبع]
• آسیاب های آبی نامق
• قلعه نامق
• گورستان نامق
• آرامگاه پدر شیخ احمد جامی نامقی
جملاتی از کاربرد کلمه نامق
کرکوک: لیلا نامق در مورد تیرهای از عشیرهٔ زند بحث میکند و در هر دو روستای کولهجوب و خجیسروه در منطقهٔ قرهتپه و کفری سکونت دارند و براساس سرشمار ی سال ۱۹۵۶ میلادی، تعداد آنان ۷۳۷ نفر بودهاست.
از آنجا که جنبش اعتراضی نوعثمانیان در اروپا به کمکهای مالی فاضل پاشا وابسته بود، پس از سازش فاضل پاشا با سلطان عبدالعزیز و بازگشتش به عثمانی در ۱۸۶۷، نوعثمانیان بهتدریج از هم فروپاشیدند و عدهای از آنان از جمله نامق کمال و ضیا پاشا به استانبول بازگشتند و به رغم ممیزی و تهدید و تبعید از آرمان آزادیخواهانه خود، که در فراهم آوردن زمینهٔ فکری جنبش مشروطیت اول عثمانی (۱۸۷۶–۱۸۷۸) بیتأثیر نبود، دفاع کردند. با شکست مشروطیت اول عثمانی و آغاز دورهٔ سیسالهٔ استبداد عبدالحمیدی (۱۸۷۶–۱۹۰۹) جمعیت نوعثمانیان نیز با تبعید رهبران آن از استانبول، از هم پاشید.
نوعثمانیان در اروپا با انتشار روزنامههایی چون مخبر و حریت در لندن به ترویج افکار خود پرداختند. اصول عمومی و مشترک آنان عبارت بود از خواست «نظامات اساسیه» (قانون اساسی)، «نظام سربستانه» (دموکراسی) و «شورای امت» (مجلس ملی). البته میان آنان اختلافاتی نیز وجود داشت؛ مثلاً، در حالی که نامق کمال و ضیاءبیک مخالف جدایی امور دینی از امور دولتی بودند و از «اصول مشورت» براساس دین جانبداری میکردند، بعضی دیگر چون مصطفی فاضل پاشا و سعاوی نظری برخلاف آنان داشتند. دربارهٔ راه رسیدن به حکومت مشروطه هم بعضی به مبارزهٔ سیاسی و فکری اعتقاد داشتند، اما بعضی دیگر طرفدار شدت عمل و مبارزهٔ مسلحانه بودند.