میلاب

معنی کلمه میلاب در لغت نامه دهخدا

میلاب. ( اِ مرکب ) ماشوره غلیان که یک سر آن در آب و سر دیگرش متصل به میانه است. ( ناظم الاطباء ) نی میان کوزه قلیان متصل به تنه قلیان. چوبی میان کاواک که در تنه میانه قلیان کنند و سر دیگر آن چوب در میان آب کوزه قلیان باشد. نای مانند از چوب تراشیده بلندتر از وجبی که در این میانه استوار کنند و درون آب جای گیرد و دود از آن گذرد و در آب درآید و بار دیگر به گلوی قلیان کش برآید. ( یادداشت مؤلف ). || نی که در گهواره نهند یک سر آن متصل به آلت طفل و سر دیگر در مرغج. ( یادداشت مؤلف ).
میلاب. ( اِخ ) دهی است از دهستان بالا شهرستان نهاوند، واقع در 17هزارگزی جنوب خاوری شهر نهاوند با 761 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

معنی کلمه میلاب در فرهنگ معین

(اِمر. ) میله ای چوبین و مجوف که سرش به میانة قلیان است و ته آن در آب قلیان قرار دارد و دود تنباکو به وسیلة آن از میان آب عبور کند و به دهان قلیان کش رسد.

معنی کلمه میلاب در فرهنگ عمید

لولۀ چوبی باریک و کوتاه که در ته نی قلیان است و سر آن در آب فرو می رود و دود تنباکو را از میان آب عبور می دهد.

معنی کلمه میلاب در فرهنگ فارسی

جنوب خاوری شهر نهاوند کنار راه شوسه نهاوند به ملایر واقع است . دامنه و سردسیر است و ۷۶۱ تن سکنه دارد . محصولش غلات حبوبات انگور چغندر و لبنیات است . صنایع دستی زنان آن قالیبافی است . ده دهستان طرق رود شهرستان نطنز استان دوم ( مازندران ) . در ۱۶
( اسم ) میله ای چوبین و مجوف که سرش بمیانه قلیان است و ته آن در آب قلیان قراردارد و دود تنباکو بوسیله آن از میان آب عبور کند و بدهان قلیان کش رسد.
دهی است از دهستان بالا شهرستان نهاوند

معنی کلمه میلاب در ویکی واژه

میله‌ای چوبین و مجوف که سرش به میانة قلیان است و ته آن در آب قلیان قرار دارد و دود تنباکو به وسیلة آن از میان آب عبور کند و به دهان قلیان کش رسد.

جملاتی از کاربرد کلمه میلاب

تپه میلاب مربوط به عصر مس - عصر آهن - دوره اشکانیان - دوره ساسانیان - سده‌های اولیه دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان نهاوند، بخش مرکزی، دهستان گاماسیاب، ۱ کیلومتری شرق روستای میلاب، ۲ کیلومتری شرق حاجی‌آباد مخروبه واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۳۷۴۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.