مویینه

معنی کلمه مویینه در لغت نامه دهخدا

مویینه. [مو ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ) مویین. مویی. موین. آنچه به موی نسبت دارد. || آنچه از موی بافته و ساخته شده باشد. تافته و بافته از موی. ( از یادداشت مؤلف ). || ( اِ مرکب ) چیزهایی که مو داشته باشد مثل پوستین و امثال آن یا از خز و سنجاب. ( انجمن آرا ). || پوستین را گویند. ( فرهنگ جهانگیری ). پوستین و ساخته شده از پوست. ( ناظم الاطباء ). پوستین را گویند مطلقاً خواه سنجاب و خواه سمور و قاقم و امثال آن باشد. ( برهان ) ( از آنندراج ) :
گرچه یک موی ز مویینه ندارد بنده
ورچه ز آسیب حوادث اثری در سر ماست
در پناه تو ز مویینه مدد می طلبم
زآنکه چون موی مرا لشکر سرما ز قفاست.اورمزدی ( از فرهنگ جهانگیری ).بهار آمد و کتان به جنگ مویینه
کشید از سپه خویشتن تمام حشر.نظام قاری.|| طبل کلان. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مویینه در فرهنگ معین

(نِ ) (ص نسب . ) آنچه از موی بافته شده باشد.

معنی کلمه مویینه در فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) منسوب به مو . ۲ - آنچه از موی بافته و ساخته شده . ۳ - پوستین ( از سنجاب سمور قاقم و غیره ) : [ گر چه یک موی ز مویینه ندارد بنده ورچه آسیب حوادث اثری در سرماست ] [ در پناه تو ز مویینه مدد می طلبم زانکه چون موی مرا لشکر سرما زقفاست .] ( سعدی هروی . : مو )

جملاتی از کاربرد کلمه مویینه

دو عامل، یکی نبود اکسیژن و دیگری میزان اسیدیتهٔ بالا و مداوم از تجزیهٔ گیاهان مرده جلوگیری می‌کنند و منجر به تشکیل زغال‌سنگ نارس (تورب) می‌شوند. بدین ترتیب است که این برکه‌ها به کندی از یک رشته جریان سفرهٔ آب زیرزمینی شروع به تشکیل شدن می‌کنند؛ سپس تورب از رشتهٔ باریک مویینه سفره جدا می‌شود. بقای برکه‌های سطحی سفره‌ای به نمک‌های معدنی که بادها و آب باران با خود می‌آورند بستگی دارد. این برکه‌ها نیازمند هستند که در صورت نبود نمک‌های معدنی در سطح پس از نفوذ به زیر زمین به‌طور مستقیم نمک‌های معدنی را جذب کنند.