مهمان سرا

معنی کلمه مهمان سرا در لغت نامه دهخدا

مهمان سرا. [ م ِ س َ ] ( اِ مرکب ) مهمانخانه. سرای خاص مهمانان. میهمان سرا. میهمان سرای. ثوی :
دیده ام خلوت سرای دوست در مهمان سراش
تن طفیل و شاهد دل میهمان آورده ام.خاقانی.ز درویش خالی نبودی درش
مسافر به مهمانسرا اندرش.سعدی ( بوستان ). || فندق. هتل. مهمانخانه. فنتق. || رباط. جایی که پیوسته به فقیران و مسکینان طعام دادندی مانند مزارات و خانقاهها و لنگرها :
اهل مهمان سرای عالم را
لطف عام تو میزبان باشد.وحشی.|| کنایه از دنیا و روزگار است. ( آنندراج ).

معنی کلمه مهمان سرا در فرهنگ عمید

۱. [مجاز] دنیا.
۲. [قدیمی] = مهمان خانه

معنی کلمه مهمان سرا در فرهنگستان زبان و ادب

{inn} [گردشگری و جهانگردی] نوعی واحد پذیرایی، عمدتاً در حومۀ شهر، که غذا و نوشیدنی عرضه می کند و ظرفیت محدودی نیز برای اقامت دارد

جملاتی از کاربرد کلمه مهمان سرا

پس از پارکینگ ماشین‌ها، جاده‌ای مسیر نگهبانی و مرکز فرهنگ را دور می‌زند که در این بین ایستگاهی برای سوار و پیاده شدن مسافرین ماشین‌ها قرار دارد. این جاده نسبتاً کوتاه می‌باشد، در انتهای آن تونل زیر زمینی قرار دارد که به زیر مرکز فرهنگی می‌رسد، از آنجا ماشین‌هایی برای رسیدن به کافه تریا و سالن تئاتر (زیر زمین این مجموعه سه طبقه می‌باشد) وجود دارد، در آنجا تعدادی ساختمان از قبیل رستوران، مهمان سرا برای محصلین و هنرمندان، یک استودیو که با سقف مسطح در ضلع جنوبی به سمت دریا قرار دارد.
همچو مهمانند خلقان، این جهان مهمان سراست مرگ، این مهمان سرا را همچو حلقه بر در است