معنی کلمه مهره دار در لغت نامه دهخدا
بسته چو حقه دهن مهره دار
راهگذر مانده یکی مهره وار.نظامی. || جانور که ستون فقرات دارد :
هم در او افعی گوزن آسا شده تریاقدار
هم گوزنانش چو افعی مهره دار اندر قفا.خاقانی.رجوع به مهره داران شود.
مُهره دار (vertebrate)
جانوری با ستون مهره. ۴۱هزار گونه از مهره داران در رده های پستانداران، پرندگان، خزندگان، دوزیستان، و ماهی ها طبقه بندی می شوند. این گروه بیشتر شامل جانوران بزرگ است، امّا از نظر تعداد گونه ها فقط بخش بسیار کوچکی از جانوران دنیا را دربر می گیرد. در طبقه بندی جانوری، گروه مهره داران زیر گروه شاخۀ طناب داران است. کونودونت، موجودی شبیه مارماهی متعلق به دورۀ کامبرین، از نخستین مهره داران بوده است. سنگوارۀ این مهره دار در افریقای جنوبی کشف شد (۱۹۹۵). کونودونت ها ۵۲۰ میلیون سال پیش پیدا شدند و حدود ۵۰ میلیون سال با شکار ماهی های اولیه تغذیه و زندگی می کردند.