ملعونه

معنی کلمه ملعونه در لغت نامه دهخدا

( ملعونة ) ملعونة. [ م َ ن َ ] ( ع ص ) مؤنث ملعون. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ملعون و ماده بعد شود.
- الشجرةالملعونة ؛ درخت زقوم که درختی است در دوزخ. والشجرة الملعونه ( فی القرآن )، بنی امیه. ( ناظم الاطباء ). الشجرة الملعونة در قول قرآن ، گویند درخت زقوم است که خورنده آن ملعون است و یا چیزی است که هرکه آن را چشد ناپسند دارد و لعنت کند. ( از اقرب الموارد ).
ملعونه. [ م َ ن َ / ن ِ ] ( ع ص ) مأخوذ از تازی ، زن ملعون. ( ناظم الاطباء ). مؤنث ملعون. ملعونة : دایه ملعونه بفرمود تا اسب را بیاوردند. ( سمک عیار ج 1 ص 42 ). و رجوع به ملعون شود.

معنی کلمه ملعونه در فرهنگ عمید

ملعون (زن ).

معنی کلمه ملعونه در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث ملعون : [ و دایه ملعونه بفرمود تا اسب را بیاوردند ... ] ( سمک عیار۴۲:۱ ) جمع : ملعونات

جملاتی از کاربرد کلمه ملعونه

زینب ملعونه را در پیش خواند او ز بیم زخم شیر از دور ماند
سوم آنکه صورت آن از برای خداست، اما می تواند شد که حقیقت آن هم از برای خدا باشد و هم از برای دنیا مثل علم و عمل و طاعت و عبادت، که صورت اینها از دنیا نیست اما مگر آنها را از برای خدا بجا آورد و تحصیل کند از دنیا نخواهد بود اما اگر غرض از آن جاه و منصب و شهرت باشد از دنیای ملعونه خواهد بود.