مشفقانه

معنی کلمه مشفقانه در لغت نامه دهخدا

مشفقانه. [ م ُ ف ِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) از روی مهربانی و محبت. ( ناظم الاطباء ). محبت آمیز. ( از فرهنگ جانسون ) : نصیحت خالص از ریا و صادقانه و وعظ نصیحت آمیز مشفقانه. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 94 ).
خانه داری و اعتماد سرای
یک یک آوردمشفقانه بجای.نظامی.

معنی کلمه مشفقانه در فرهنگ عمید

از روی مهربانی و دلسوزی.

معنی کلمه مشفقانه در فرهنگ فارسی

از روی مهربانی و محبت محبت آمیز

جملاتی از کاربرد کلمه مشفقانه

«گفتمش اگر مشفقانه بنگری آن وحوش هم بیمارند، بیماران روانی حقارت دیده و طعم کرامت ناچشیده. آرزو کن که هوای دیار ما دیگر بیمار پرور نباشد، شهید پرور نباشد، نفاق پرور نباشد، ولایت پرور هم نباشد. به‌جای آن، عاقل پرور و خنده پرور و شفقت پرور باشد. آرزو هم کافی نیست، تکاپو کن.»
سلطان گفت که سخن خوارزمشاه ما را برابر سخن پدر است و آن برضا بشنویم و نصیحت مشفقانه او را بپذیریم و کدام وقت بوده است که او مصلحت جانب ما نگاه نداشته است؟ و آنچه درین روزگار کرد، بر همه روشن است و هیچ چیز از آنچه گفت و نبشت بر ما پوشیده نمانده است و بحقّ آن رسیده آید .
پابلیشرز ویکلی از این رمان تعریف و تمجید کرد: «رمان درخشان پچت، کند و کاوی‌ست متفکرانه و مشفقانه دربارهٔ وسواس فکری و بخشش، دربارهٔ آنچه مردم بدست می‌آورند، نگه می‌دارند، از دست می‌دهند یا می‌بخشند، و آنچه از خود باقی می‌گذارند.»
ملک عزت گرت همی باید از من این پند مشفقانه شنو
بارها بر وجه پند مشفقانه گفته ام گر ز دستت شد برون مال و منال ایدل منال
خانه‌داری و اعتماد سرای یک‌یک آورد مشفقانه به جای