مستجاب الدعوه

معنی کلمه مستجاب الدعوه در فرهنگ عمید

کسی که دعایش اجابت شود، کسی که هر دعایی به درگاه خداونده بکند برآورده شود.

معنی کلمه مستجاب الدعوه در فرهنگ فارسی

کسی که دعای او مورد اجابت خدای تعالی گردد : درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد .حجاج بی یوسف را خبر کردند . بخواندنش و گفت : دعای خیری بر من بکن گفت : خدایا . جانش بستان .

جملاتی از کاربرد کلمه مستجاب الدعوه

آن امام دین و سنت، آن مقتدای مذهب و ملت، آن جهان درایت و عمل، آن مکان کفایت بدل، آن صاحب تبع زمانه، آن صاحب ورع یگانه، آن سنی آخر و اول، امام به حق احمد حنبل رضی الله عنه، شیخ سنت و جماعت بود و امام دین و دولت و هیچ کس را در علم احادیث آن حق نیست که او را؛ و در ورع و تقوی و ریاضت وکرامت شأنی عظیم داشت و صاحب فراست و مستجاب الدعوه بود و جمله فرق او را مبارک داشته اند از غایت انصاف، و از آنچه بر او اقرار کردم مقدس و مبراست، تا حدی که پسرش یک روز معنی این حدیث می‌گفت که خمر طیبه آدم بیده. و در این معنی گفتند دست از آستین بیرون کرده بود. احمد گفت: چون سخن یدالله گویی به دست اشارت مکن.
درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد حجاج یوسف را خبر کردند بخواندش و گفت دعای خیری بر من کن. گفت خدایا جانش بستان گفت از بهر خدای این چه دعاست گفت این دعای خیر است تو را و جمله مسلمانان را
محبت عاشقان را مستجاب الدعوه می سازد عزیز مصر گردد هر که می یابد نظر از من
ملکدار او نگه شب زنده داریهای او مستجاب الدعوه این شه را اگر گویند رواست
نام وی مشهور خاص و عام بود مستجاب الدعوه ایام بود
*زاهدی مستجاب الدعوه بر جویباری نشسته بود غلیواژ موش بچه ای پیش او فروگذاشت. زاهد را بر وی شفقتی آمد، برداشت و در برگی پیچید تا بخانه برد. باز اندیشید که اهل خانه را ازو رنجی باشد و زیانی رسد دعا کرد تا ایزد تعالی، او را دختر پرداخته هیکل تمام اندام گردانید، چنانکه آفتاب رخسارش آتش در سایه چاه زد و سایه زلفش دود از خرمن ماه برآورد.