معنی کلمه مرقب در لغت نامه دهخدا
جاه تو باد میمون طالع
جان تو باد عالی مرقب.مسعودسعد.
مرقب. [ م ِق َ ] ( ع اِ ) در اصطلاح امروزین زبان عربی ، تلسکوپ.
مرقب. [ م ُ رَق ْ ق َ ] ( ع ص ) پوستی که از جانب گردن باز کرده باشند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
مرقب. [ م َ ق َ ] ( اِخ ) شهری و حصاری است مشرف به سواحل بحر شام و شهر بانیاس و در یک کوه ساحلی به شکل زیبا و بی نظیری واقع شده است. ( از معجم البلدان ).