محمد خدابنده
معنی کلمه محمد خدابنده در دانشنامه اسلامی
...
[ویکی شیعه] محمد خدابنده (ابهام زدایی). محمد خدابنده ممکن است به یکی از دو شخص زیر اشاره داشته باشد:
جملاتی از کاربرد کلمه محمد خدابنده
طایفه قرهبیات به طور سنتی در اطراف شهر نیشابور سکونت داشتند و تا زمان قاجاریها حاکمان منطقه بودند. در پی لشکرکشی شاه اسماعیل یکم به خراسان در سال ۱۵۱۰ میلادی، سران قبایل تسلیم او شدند. محمد خدابنده به دلیل مقاومت این طایفه در برابر تهاجمات[نیازمند منابع بیشتر] عبداللهخان دوم، خان بخارا ، این قبیله را از مالیات معاف کرده بود. در زمان شاه عباس بزرگ، امیر ایل (محمد سلطان بیات) به فرمانداری اسفراین، نیشابور و سبزوار منصوب شد. امیر قرهبیات در جریان قدرت گیری هوتکیها، به ملک محمود سیستانی در جنگ خراسان تسلیم شد اما بعداً علیه او قیام کرد و اعدام شد.
در سال ۱۲۹۷م. کردها اربیل را محاصره نمودند و به لشکر مغول حمله کردند. بعد از مسلمان شدن ایلخان مغول به نام محمد خدابنده کردها به دلیل مسلمان بودن با او همکاری بیشتری نمودند. با ضعیف شدن ایلخانان مغول، امیران مغولی چوپانیان: امیر چوپان و حسن بزرگ چوپانیان قدرت را تا مدتی در دست داشتند که عاقبت ایلخانان در سال ۱۳۴۹ میلادی منقرض شدند. آمدن و رفتن فرمانروایان ادامه داشت تا اینکه قدرت به امیران مغولی جلایریان رسید که بعدها مناطق کردنشین به بایزید رسید.
ابنبطوطه در اینجا از سلطان محمد خدابنده و به تعبیر او سلطان عراق و از گرایش او به مذهب (روافض) که به گفته او این گرایش به وسیله مردی از روافض بوده یاد میکند. مراد وی از این مرد همانا علامه حلّی صاحب کتابهای در زمینه کلام، فلسفه، اصول، رجال و فقه است؛ و علامه سال ۷۲۸ ه.ق از دنیا رفته بود. در اینجا فرماندار شیراز، ابواسحاق را نام میبرد و میگوید: وی قصد داشت ایوانی مانند ایوان کسری بنا کند و کار را هم شروع کرد، ولی به اکمال آن موفق نگردید.
حافظ جلاجل باخرزی از خوانندگان و خنیاگران زمان شاه طهماسب یکم، شاه اسماعیل دوم، شاه محمد خدابنده و شاه عباس یکم بود. وی در خوانندگی و گویندگی در عصر خود بر دیگران برتری داشته است. اسکندربیک ترکمان در کتاب عالم آرای عباسی درباره او مینویسد: «حافظ جلاجل خوانندگی و گویندگی را جمع کرده در هر دو شیوه مرتبه کمال داشت.» وی لقب چالچیباشی داشت و در زمان شاه عباس یکم قرب و منزلت یافت. حافظ جلاجل را به داشتن مذهب تسنن نزد شاه متهم میکردند. وی سرانجام در قزوین درگذشت.
پایان زندگی حسن بیک روملو روشن نیست. وقایع کتاب احسنالتواریخ را تا سال ۹۸۵ ق. /۹۵۶ خ. یعنی سال کشته شدن شاه اسماعیل دوم و آغاز پادشاهی شاه محمد خدابنده آورده و ناگهان مطالب کتاب قطع شدهاست. شاید حسن روملو در این سال فوت کرده یا توسط اطرافیان شاه جدید به قتل رسیدهاست.
طبق اسناد معتبر تاریخی، بنیانگذار و پدر آموزش عشایری حداقل از هفتصد سال پیش، سلطان محمد خدابنده الجایتو بودهاست. به دستور وی مدرسه سیار عشایری ایجاد شد که همراه با اردوی سلطان در ییلاق و قشلاق در حرکت بوده و هیئت تعلیم و محصلان و اطرافیان آن میبایستی همراه سلطان خدابنده در حرکت باشند؛ بنابراین مدرسه متحرکی به وجود آمد که وصاف شیرازی، صاحب کتاب تاریخ وصاف، آن را «مدرسه سیار سلطانی» خوانده است.
خان احمد خان تا ۹۸۵ که شاه جدید سلطان محمد خدابنده به پیشنهاد ملکه اش که خویش نزدیک خان احمد و قدرت اصلی بود او را از استخر آزاد کرد و قلمروی سابقش در بیه پیش را بدو داد در زندان ماند. فرمان قبلی آزادی خان احمد خان را شاه اسماعیل دوم شاه قبل از خدابنده صادر کرده بود ولی مشخصاً مورد اجرا قرار نگرفته بود.
عباس میرزا (شاه عباس یکم) به همراه علیقلیبیگ گورکان شاملو در جنگهای خراسان، محاصره قلعه نیشابور، محاصره قلعه تربت و نبرد تیرپل علیه پدرش شاه محمد خدابنده (شاه وقت) جنگید.
نبرد تیرپل نبردی بود که در سال ۱۵۸۳ میلادی و مابین دو سپاه حکومت مرکزی صفویه (شاه محمد خدابنده) از یکسو و شورشیان به فرماندهی علیقلیبیگ گورکان شاملو و به حمایت عباس میرزا (بعدا" شاه عباس یکم) از سوی دیگر روی داد. در این نبرد قلعه هرات توسط شاه محمد خدابنده محاصره شد. نتیجه نبرد و محاصره قلعه هرات، مصالحه علیقلیبیگ گورکان شاملو و شاه محمد خدابنده بود. یکی دیگر از دلایل پایان جنگ و ایجاد مصالحه، اختلاف میان سران قزلباش و دودلی در ادامه جنگ به دلیل خبر حمله عثمانی به آذربایجان، بود.
ولی آرامگاه ملاحسن کاشی - یکی از آثار بازمانده در این شهر – از ساختمانهای این دورهاست که در پایان سده دهم قمری (پیرامون سال ۹۷۳) ساختهشدهاست. برخی صاحب مزار را از علمای حکمت الهی در زمان شاه اسماعیل صفوی میدانند و برخی وی را همعصر سلطان محمد خدابنده دانستهاند که مسجد و مدرسهای در شهر داشتهاست؛ سازه به شکل کوشکی هشتضلعی است که در گذشته باغی در پیرامون آن وجود داشتهاست.