لپاسر

معنی کلمه لپاسر در لغت نامه دهخدا

لپاسر. [ ل َ س َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان گلیجان ، شهرستان تنکابن ، واقع در 6 هزارگزی شمال باختری تنکابن کنار راه شوسه تنکابن به رامسر. جلگه ، معتدل ، مرطوب و مالاریایی. دارای 170 تن سکنه شیعه ، گیلکی و فارسی زبان. آب آن از رودخانه تیرم. محصول آنجا برنج و مرکبات و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
لپاسر. [ ل َ س َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔبخش رامسر شهرستان تنکابن ، واقع در یک هزارگزی باختررامسر، کنار راه شوسه رامسر به رودسر. دامنه ، جنگل ، معتدل و مرطوب و مالاریایی. دارای 310 تن سکنه شیعه. گیلکی و فارسی زبان. آب آن از رودخانه صفارود. محصول آنجا برنج و مرکبات و چای و مختصری ابریشم و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

جملاتی از کاربرد کلمه لپاسر

معروف‌ترین کوه‌های آن عبارت‌اند از سرخ تله (بخش شرقی قله سماموس یا سماموس کوچک) واژکٰ (وژک یا وجک هم بیان می شود)، سه براره رژه (رجه)، سیاکند. مرتفع‌ترین این قله‌ها، قله سرخ تله است. لپاسر با چشمه‌های معروف و درمانی آن و سماموس و مقبره شاه یحیی کیایی بر چکاد قله سماموس که دارای یخچال‌های دایمی است از جاهای دیدنی و جذاب آن است.