معنی کلمه لوائی در لغت نامه دهخدا
عربی در میان مکه و شام
کسب اسباب مینمود مدام
بهر تحصیل مال و کسب هنر
از حضر رخت بست سوی سفر.
_( l50k )_( از قاموس الاعلام ترکی ).
لوائی. [ ل َ ] ( اِخ ) از مردم سبزوار. در عهد اکبرشاه به هندوستان رفت و مورد اکرام و احسان او واقع شد. وی در 979 هَ. ق. درگذشت. این بیت او راست :
در پیش غیر از آن نکنم گفتگوی تو
تا جای در دلش نکند آرزوی تو.( از قاموس الاعلام ترکی ).