لسکو. [ ل ِ ک ُ ] ( اِخ ) پیر. معمار فرانسوی. مولد پاریس. وی برآورنده نمای لوور قدیم و چشمه اینوسان ها است ( 1515-1578 م. ). لسکو. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان مرکزی بخش آستانه شهرستان لاهیجان ، واقع در نه هزارگزی شمال آستانه و هفت هزارگزی شمال باختری پل سفیدرود. جلگه. معتدل. مرطوب و مالاریائی. دارای 243 تن سکنه شیعه. گیلکی و فارسی زبان. آب آن از سفیدرود. محصول آنجا برنج و ابریشم و صیفی. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
معنی کلمه لسکو در فرهنگ فارسی
مهندس و معمار فرانسوی ( و . پاریس ۱۵۱۵ - ف . ۱۵۷۸ م . ) . آثار وی بیشتر در سن ژرمن و قصر لوور مضبوط است . دهی جزئ دهستان مرکزی بخش آستانه شهرستان لاهیجان .
جملاتی از کاربرد کلمه لسکو
جاکومو پوچینی در روز ۲۲ دسامبر ۱۸۵۸ در لوکا در توسکانی، ایتالیا زاده شد. خانواده و خویشانش کم و بیش همه در کار موسیقی بودند. اگر چه داییاش او را در این کار بیاستعداد میدانست، اما پوچینی در همان دوران نوجوانی در سن ۱۴ سالگی موفق شد به اُرگنواز کلیسای محل بدل شود. او در ۳۱ سالگی نخستین اپرایش «ادگار» را به سفارش سرشناسترین بنگاه انتشارات آثار موسیقی، ریکردی نوشت که گرچه موفق نبود، ولی او را برای همیشه با این بُنگاه همکار و همراه ساخت. پوچینی ۳۵ سال داشت که با اپرای مانون لسکو ناگهان شهرت بینالمللی پیدا کرد.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به گذرنامه سرخ، نغمههای جاویدان، مانون لسکو و کاستا دیوا اشاره کرد.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به لیدی چترلی، شبح آزادی، ملکه مارگو، راه شیری، الیزا، عشق در بعدازظهر، سیکیو، صد خشت و سفال، افسوس بر من، عشق در دریا، فرشته سیاه، رودن، پسیفیک پالسیدس، کمیسر لسکو و به لطف خدا اشاره کرد.