معنی کلمه قره گول در لغت نامه دهخدا
قره گول. [ ق َ رَ گُل ْ ] ( اِخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 47 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 4 هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو میاندوآب به شاهین دژ. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است. سکنه آن 239 تن. آب آن از رودخانه لیلان و محصول آن غلات و نخود. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قره گول. [ ق َ رَگُل ْ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر واقع در 31 هزارگزی شمال خیاو و 120 هزارگزی شوسه گرمی به اردبیل. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 80 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قره گول.[ ق َ رَ گُل ْ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 23500 گزی شمال قره آغاج و 6 هزارگزی جنوب شوسه مراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است. سکنه آن 74 تن. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات ، نخود، بزرک. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قره گول. [ ق َ رَ گُل ْ ] ( اِخ ) دهی از دهستان قطور بخش حومه شهرستان خوی واقع در 30 هزارگزی جنوب باختری خوی و 7500 گزی جنوب راه ارابه رو خوی به قطور. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر سالم است. سکنه آن 35 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین آن از ایل شکاک میباشند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قره گول. [ ق َ رَ گُل ْ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 46500 گزی شمال کلیبر و 46500 گزی شوسه اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر است. سکنه آن 13 تن. آب آن از رودخانه ارس و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).