معنی کلمه قراکند در لغت نامه دهخدا
قراکند. [ ق َ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان. واقع در 28000گزی باختر رزن و 18000گزی شمال کبودراهنگ. موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیر است. سکنه آن 444 تن است. آب آن از رودخانه دمق ، محصول آن غلات ، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد و تابستان از کبودراهنگ اتومبیل میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
قراکند. [ ق َ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چاردولی بخش اسدآباد شهرستان همدان واقع در 25000 گزی شمال قصبه اسدآباد و 60 هزارگزی جنوب باختر شوسه همدان به قروه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی سردسیر و سکنه آن 29 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات ، انگور، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. طایفه چمور تابستان برای تعلیف احشام به آنجا میروند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).