فیه. ( ع اِ ) دهان. ( منتهی الارب ). رجوع به فم و فوه شود. فیه. [ ف َی ْ ی ِه ْ ] ( ع ص ) مرد بسیارگوی فصیح. || آزمند بسیارخوار. ( منتهی الارب ). فیه. [ ف َ ی َ ] ( ع اِ ) پاروی کشتی. خله. ( زمخشری ). بیل.فله. مجذف. ( یادداشتهای مؤلف ). رجوع به خله شود. فیه. [ فی ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان آبادان که دارای 100 تن سکنه است. آب آن از بهمن شیر و محصول عمده اش خرما و سبزی. اهالی از طایفه دریس و اغلب ماهیگیر یا کارگر شرکت نفت اند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
معنی کلمه فیه در فرهنگ فارسی
جماعت، طایفه، گروه، دسته پاروی کشتی خله
معنی کلمه فیه در دانشنامه عمومی
شهر فیه ( به رومانیایی: Fieni ) در شهرستان دمبوویتس در کشور رومانی واقع شده است. جمعیت این شهر ۸٬۰۹۲ نفر است.
معنی کلمه فیه در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی فِیهِ: در آن معنی ﭐخْتُلِفَ فِیهِ: درآن اختلاف رخ داد معنی عَاکِفُ: ملازم - مقیم (ازعکوف به معنای ملازمت و ایستادن نزد چیزی است. در عبارت "سَوَاءً ﭐلْعَاکِفُ فِیهِ " منظور از "عاکف فیه "کسی است که مقیم مکه باشد) معنی تَسْلِیماً: تسلیماً-تسلیم شدنی آن طور که باید(در جایی که مفعولٌ فیه شده -احزاب 56) معنی عُتُوّاً: سرپیچی - سرپیچی کردنی ناگفتنی (وقتی مفعول فیه باشد) معنی صَفّاً: صف - صفی وصف نشدنی ( اگر مفعولٌ فیه واقع شده باشد) معنی تَفِیضُ: لبریز می شود(از کلمه فیض به معنی لبریز شدن بر اثر پری است ، وقتی گفته میشود فاض الاناء بما فیه معنایش این است که ظرف از آنچه که در آن است لبریز شد ) معنی شَقّاً: شکافتنی (در عبارت "شَقَقْنَا ﭐلْأَرْضَ شَقّاً " چون مفعولٌ فیه واقع شده منظور شکافتنی نگفتنی و وصف ناشدنی است) معنی قِیَامٌ: ایستادن(وقتی که مصدر است نظیرعبارت " فَمَا ﭐسْتَطَاعُواْ مِن قِیَامٍ ") - ایستاده ها (جمع قائم در عبارت "ثم نفخ فیه اخری فاذا هم قیام ینظرون ") معنی یَذْرَؤُکُمْ: شما را می آفریند (ازکلمه ذرء به معنای ایجاد به شیوه اختراع است ، و گویا معنای اصلیش ظهور بوده . منظور از عبارت "یذرؤکم فیه" یعنی با قرار دادن همسران و جفتها برای شما و چهارپایان ، نسلتان را زیاد میکند) معنی لَمْ یَدَّبَّرُواْ: تدبّر نکرده ونمی کنند -نیاندیشیده و نمی اندیشند - مو به مو مورد بررسی قرارنداده و نمی دهند(در اصل یتدبرو بوده که تا به دال تبدیل شده است از مصدر تدبر به معنای این که چیزی را بعد از چیز دیگر بگیریم و در مورد آیه شریفه"أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ﭐلْقُرْء... معنی عُرْفاً: به صورت پشت سر هم - برای کار خیر یا معروف (در اصل به معنی دسته مویی است که در گردن اسب میباشد و هر امری را که به طور تعاقب و پشت سر هم واقع بشود به یال اسب تشبیه میکنند ، مثلا به عنوان استعاره گفته میشود فلانیها مثل یال اسب آمدند ، یعنی پشت سرهم .در ... معنی لَا یَتَدَبَّرُونَ: تدبّر نمی کنید - نمی اندیشید - مو به مو مورد بررسی قرار نمی دهید(کلمه تدبر که فعل یتدبرون مشتق از آن است به معنای این است که چیزی را بعد از چیز دیگر بگیریم و در مورد آیه شریفه"أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ﭐلْقُرْءَانَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ ﭐللَّهِ... معنی مَکَّنِّا: قدرت و تمکین دادیم- امکانات دادیم (کلمه مکان به معنای قرارگاه هر چیز است از زمین ، و معنای امکان و تمکین ،قرار دادن در محل است . و چه بسا ، که کلمه مکان و مکانت به استقرارگاه امور معنوی اطلاق میشود ، مثل اینکه میگوئیم فلانی مکانتی در علم دارد ، و یا ... ریشه کلمه: فی (۱۷۰۱ بار)ه (۳۵۷۶ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه فیه
چون نفخت فیه من روحی توراست روح پاکی فوق نفخ صور باش
«سمی یوم الاول بیومالله عزّ و جلّ انّه یوم قد اظهرالله فی لیلة عرش الحقیقة و جعل الله اعظم ایّامه و هو یوم التوحید لله تعالی قد قرأت فیه اننی انا الله لا اله الا انا الارفع الارفع فلتقرؤن. قد جعل الله من ذلک الیوم تسعة عشر شهراً و کل شهر تسعة عشر یوماً و بداء الحساب من ذلک الیوم لانه اول سنة لایبدل الا بامر من یظهره الله ارتفع و امتنع قدره.»
در کتاب الاثنی عشریه آمده است: «جمیع الشیعة انکروهم (أی الصوفیة) و نقلوا عن ائمتهم احادیث کثیرة فی مذمتهم و صنف علماء الشیعة کتباً کثیرة فی ردّهم و کفرهم منها کتاب الشیخ المفید فی الرّد علی اصحاب الحلاج و ذکر فیه أن الصوفیة فی الاصل فرقتان حلولیة و اتحادیة» (الاثنی عشریه ص۵۳) «تمام شیعیان، فرقههای صوفیه را انکار نمودهاند و از امامان خویش احادیث بسیاری در نکوهش آنان نقل کردهاند و علمای شیعه کتابهای بسیاری را در ردّ این فرقه و اثبات کفر آنان تألیف نمودهاند که از آن جمله کتاب شیخ مفید در ردّ اصحاب حلاج است که در آن آمده است: صوفیه در اصل دو فرقه: حلولیه و اتحادیه میباشند.»
«لان شهر رمضان هو الشهر الذی انزل الله تعالی فیه القرآن…»
الگوریتم فوق، برای مضورب فیههای مثبت و یا منفی بفرم متمم 2 قابل استفاده است. این بدان علت است که مضروب فیه منفی به رشته ای از 1ها خاتمه می یابد و آخرین عمل تفریق با وزن مناسب خواهد بود. مثلاً مضروب فیه 14- در نمایش متمم 2 عبارتست از 110010 و به صورت -24+22-21 = 14 با آن رفتار میشود.
فضلا و استادان بسیاری مثل استاد بدیعالزمان فروزانفر در خدمتش تلمّذ میکردند و کسب فیض مینمودند، فروزانفر در مقدّمه فیه مافیه مصَحَّح خود از او چنین یاد میکند: «درین میان آن معدن ظرافت و کان ملاحت حاج شیخ عبدالله حائری که پیوستهاش به مدد تشویق در کار میآورد، در اواخر سال ۱۳۱۶ رخت به سرای جاوید افکند. جانش غریق رحمت است؛ یا ربّ غرقهتر باد.»»
تا آنجا که گفت: «... و فیه نبی محمد صلی الله علیه و آله»