فغنشور

معنی کلمه فغنشور در لغت نامه دهخدا

فغنشور. [ ف ُ غ َ ] ( اِخ ) نام شهری است از ملک چین و مردم آنجا بغایت خوب صورت و صاحب حسن می شوند و جمیع بتان و بتگران در آن شهر میباشند. ( برهان ). جای بتان و بتگران. ( حاشیه فرهنگ اسدی نسخه نخجوانی ) :
بیاسود و از رنجگی دور شد
وز آنجا بشهر فغنشور شد.اسدی.

معنی کلمه فغنشور در فرهنگ فارسی

گفته اند شهری است در چین که مردم آن بزیبایی شهرت داشتند : [ بیاسود از رنج کی ( و از رنجگی دهخدا ) دور شد وز آنجا بشهر فغنشور شد . ] ( اسدی . لفا . اق. ۱۶۵ )

جملاتی از کاربرد کلمه فغنشور

به شهر فغنشور شد با سپاه بزد خیمه گردش هم از گرد راه