فرمان دادن

معنی کلمه فرمان دادن در لغت نامه دهخدا

فرمان دادن. [ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) حکم کردن. امر دادن به کسی :
نگه کن کنون تا چه فرمان دهی
نیاید ز فرمان تو جز بهی.فردوسی.بدو گفت هرگه که فرمان دهی
به گفتن زبان برگشاید رهی.فردوسی.صاحب دیوان فرمان چنین داد و ندانیم که تا حال وسبب چیست ؟ ( تاریخ بیهقی ).
مرا رسول رسول خدای فرمان داد
به مؤمنان که بدانند قدر فرمان را.ناصرخسرو ( دیوان چ مینوی ص 118 ).به آزار فرمان مده بر رهی
که باشد که افتد به فرماندهی.سعدی ( بوستان ).هر آنکس که گردن به فرمان نهد
بسی برنیاید که فرمان دهد.سعدی. || اجازه دادن. رخصت دادن :
گدای کوی تو خاقانی است فرمان ده
که این گدای تو را داغ پادشاه نهم.خاقانی.که گر فرمان دهد شاه جهانم
بگویم صدیک از چیزی که دانم.نظامی.به دستوری حدیثی چند کوتاه
بخواهم گفت گر فرمان دهد شاه.نظامی. || مسلط ساختن. حکومت دادن :
به دین پاک و دل نیک و اعتقاد درست
خدای داد تو را بر همه جهان فرمان.فرخی.رجوع به فرمان شود.

معنی کلمه فرمان دادن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) دستور دادن حکم کردن امر کردن فرمودن توضیح این مصدر بدون حرف اضافه ( او را فرمان داد ) و با حرف اضافه ( باو فرمان داد ) استعمال شود : اگر پیمان کند با من منم در خط پیمانش و گر فرمان دهد بر من منم در بند فرمانش . ( معزی . ۴۲۴ )

جملاتی از کاربرد کلمه فرمان دادن

و بدان که هرکه سماع را و وجد و احوال صوفیان را انکار کند، از مختصری خویش انکار کند و معذور بود در آن انکار که چیزی که وی را نباشد، بدان ایمان دشوار توان آوردن. و این همچون مخنث بود که وی را باور نبود که در صحبت لذت هست، چه لذت به قوت شهوت در توان یافت. چون وی را شهوت نیافریده اند چگونه داند؟ و اگر نابینا لذت نظاره در سبزه و آب روان انکار کند چه عجب که وی را چشم نداده اند. و آن لذت بدان در توان یافت. و اگر کودک لذت ریاست و سلطنت و فرمان دادن و مملکت داشتن انکار کند چه عجب که وی راه بازی داند. در مملکت داشتن چه راه برد؟
تعیّن‌گرایی الهی نوع دیگری از تعیّن‌گرایی است که طبق آن خدایی وجود دارد که تمامی آنچه انسان انجام می‌دهد را تعیین می‌کند. هم از طریق دانستن اعمال انسان‌ها از پیش توسط شکل‌هایی از علم لایتناهی و هم از طریق فرمان دادن بر اعمال انسان‌ها از قبل. مسئله ارادهٔ آزاد از این دیدگاه به این شکل مطرح می‌شود که چگونه اعمال ما می‌تواند آزادانه باشد در حالی که خدایی وجود دارد که آن اعمال را پیش از ما تعیین کرده‌است.
پشت پرده اتهاماتی که به جکسون زده می‌شد این نکته نهفته بود که جکسون برخلاف روسای جمهوری پیشین در زمینه سیاست گذاری به خواست کنگره گردن نمی‌نهاد، اما در عوض از قدرت وتو و رهبری حزبش برای فرمان دادن استفاده می‌کرد.
جواب آنست که: او را در خواب چندان نمودند که کرد و در امکان و قدرت وی همان بود که کرد، تن در فرمان دادن و تسلیم کردن و کارد بر حلق راندن، چون این بجای آورد تصدیق وی درست آمد. گفتند: ای ابراهیم مقصود آن بود که تو سرّ خود از وی ببری اکنون که سرّ ببریدی ما سر در کار تو کردیم.
استفاده از کلمات جادویی که گفته می‌شد نیروی فرمان دادن به ارواح را دارند.
یکی از نتایج برآمدن واژه حکومت از واژه حکمت که در این کتاب تشریح می‌شود این است که حکومت به معنی تدبیر و رایزنی خردمندانه در امور کشور است و هرگز به معنای امر کردن و فرمان دادن به زیردستان نیست.
اصل فرمان دادن اندر طاعت و فرمان اوست بر جهان فرمان دهی گر خواجه را فرمان کنی
گر نیستی از بهر عدو فرمان دادن هر لفظ که هستیش بلا و نعمستی
از تو فرمان دادن اندر کار ملک و شغل دین وز سپهداران و میران طاعت و فرمانبری