پرستارخانه. [ پ َ رَس ْ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) دارالفقراء. دارالمساکین. || جائی به مدارس و سربازخانه ها که بیماران همان بنگاه را در آن پرستاری کنند. ( فرهنگستان ) .
معنی کلمه پرستار خانه در فرهنگ عمید
محلی در آموزشگاه ها و سربازخانه ها که بیماران همان مکان را در آنجا معالجه و پرستاری کنند.
معنی کلمه پرستار خانه در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- گداخانه دارالفقرائ دار المساکین . ۲- مکانی که در آموزشگاهها و سربازخانه ها مختص پرستاری بیماران است.
جملاتی از کاربرد کلمه پرستار خانه
اشلی جنسن در نقش اما، پرستار خانه سالمندانی که پدر تونی در آن ساکن است.