ونداد هرمزد

معنی کلمه ونداد هرمزد در لغت نامه دهخدا

وندادهرمزد. [ وَ هَُ م ُ ] ( اِخ ) نام پسر الندا ابن قارن بن سوخرای یزدانی است که پیش از طایفه گاوباره درطبرستان ملک الجبال بودندی. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).

معنی کلمه ونداد هرمزد در فرهنگ فارسی

فرزند سوخر و نوه قارن است . ونداد هرمز دمهتر خاندان قارن بشمار میرود . امیری جوانمرد و نیک خصلت بوده . وی در طبرستان علیه عمال خلیفه قیام نمود و طبرستان را از چنگ آنان بدر آورد .

جملاتی از کاربرد کلمه ونداد هرمزد

ابن اسفندیار در کتاب تاریخ طبرستان دربارهٔ این نبرد گزارش کرده: «... چون به طبرستان رسید، به صحرای اصرم فرود آمد. ونداد هرمزد پیش‌باز شد با حشمی بسیار. سالم اسبی ابلق داشت که به عراق و عرب مشهور بود؛ بر آن اسب نشسته و سلاح پوشیده، مانند کوهی روان، نعره‌زنان حمله آورد و به ونداد هرمزد رسید و تبرزینی داشت، بیست مَن، برآورد تا به ونداد هرمزد زند. سپر گیلی پیش برد، بر آن آمد و به دو نیمه گردانید و عمودی دیگر بر گردن ونداد هرمزد زد. کارگر نیامد و آن روز تا شب مقاومت نمودند چون تاریک شد، بازگردیدند. ونداد هرمزد با حشم خویش به هرمزدآباد فرود آمد. چون روز شد، خوان نهادند و مردم را نان دادند و به شراب نشستند…»