معنی کلمه وحج در لغت نامه دهخدا وحج. [ وَ ح َ ] ( ع مص ) پناه گرفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ملتجی شدن. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) جای پناه. ( منتهی الارب ). ملجاء. ( اقرب الموارد ).
جملاتی از کاربرد کلمه وحج رباط سلامی به عربی ( رباط الََسّلامی )، روستایی است در دهستان وحج از توابع استان جَوف در کشور یمن در شبه جزیره عربستان.