وجوز

معنی کلمه وجوز در لغت نامه دهخدا

وجوز. [ وُ ] ( ع مص ) کوتاه کردن سخن را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). وَجازة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). وَجز. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به وجازة و وجز شود.

جملاتی از کاربرد کلمه وجوز

با وجود قید تخصیص ۵۶ میلیون متر مکعب آب از محل سد تنگ سرخ به استان فارس، ولی در وجوز سازمان حفاظت محیط زیست برای احداث سد که در تیر ماه سال ۱۴۰۰ صادر شد بیان شد که ۲۵ متر ارتفاع سد کاهش یابد و «این مجوز مبنی بر انتقال آب سد تنگ سرخ به شیراز نیست». سال ۱۳۹۵ مدیرعامل وقت آب منطقه‌ای استان کهگیلویه بیان کرد که با کاهش ۲۵ متری ارتفاع سد امکان انتقال سهم استان فارس از تخصیص آب (توسط یک تونل ۵ کیلومتری) به این استان نیست.