نیکوخویی

معنی کلمه نیکوخویی در لغت نامه دهخدا

نیکوخویی. ( حامص مرکب ) نیک خویی. نیکوخو بودن. رجوع به نیکوخو شود :
از نکورسمی و نیکوخویی و نیک دلی
به سوی اوست همه چشم و دل و گوش پدر.فرخی.

جملاتی از کاربرد کلمه نیکوخویی

تصوّف نیکوخویی باشد، هر که نیکو خوتر، وی صوفی‌تر. و خوی نیکو بر دو گونه باشد: یکی با خلق و دیگر با حق. نیکوخویی با حق رضا باشد به قضای وی و نیکوخویی با خلق حمل ثقل صحبت ایشان برای حق و این هر دو خود به طالب آن باز گردد. حق را تعالی صفت استغناست از رضای طالب و سخط طالب و این هر دو صفت اندر نظارهٔ وحدانیت وی بسته است.