نیک دان

معنی کلمه نیک دان در لغت نامه دهخدا

نیک دان. ( نف مرکب ) نحریر. ( السامی ) ( ملخص اللغات ) ( یادداشت مؤلف ). حاذق. استاد. علامه. دانا. ( یادداشت مؤلف ). بسیاردان :
دلارام گفت ای شه نیک دان
نه هر زن دودل باشد و ده زبان.اسدی.یکی نیک دان بخردی کز جهان
زبون افتد اندر کف ابلهان.اسدی.بدبد است ارچه نیک دان باشد
سگ سگ است ارچه پاسبان باشد.سنائی.

معنی کلمه نیک دان در فرهنگ فارسی

نحریر . حاذق . استاد . علامه . دانا . بسیار دان .

جملاتی از کاربرد کلمه نیک دان

یکی نیک دان بخردی کز جهان زبون افتد اندر کف ابلهان
آنچنانکه زئی چنان میری نیک دان گر فقیر و گر میری
دلارام گفت ای شه نیک دان نه هر زن دو دل باشد و ده زبان
جنت آن روح خلق نیک دان جنت عارف یقین خود هست آن
لیک این نیک دان که آن ساعت هیچ مقبول ناید آن طاعت
همه نیک دان و همه نیک بین که نیک آفریدست جان آفرین
زین قبل شاید که خوانندت حکیمان جهان شهریار نیک دان و پادشاه دور بین
رو تو قدر مردمان نیک دان دوست را کن تو بسودا امتحان
این تفاوت عقلها را نیک دان در مراتب از زمین تا آسمان