نیک بختی

معنی کلمه نیک بختی در لغت نامه دهخدا

نیک بختی. [ ب َ ] ( حامص مرکب ) سعادت. توفیق. فلاح. خوشبختی :
خوبان همه سپاهند اوشان خدایگان است
مر نیک بختی ام را بر روی او نشان است.رودکی.که تو نیک بختی ز یزدان شناس
مدار از تن خویش هرگز سپاس.فردوسی.نیک بختی هرکه را باشد همه زآن سر بود.فرخی.گفته اندروی نیکو دلیل نیک بختی این جهان است. ( نوروزنامه ). خدای عزوجل این بنده را از سعادت خدمت... نصیبی ارزانی دارد تا نیک بختی او تمام شود. ( فارسنامه ابن بلخی ص 8 ).
وآن شبان را بدید و شاهی داد
نیک بختی و نیک خواهی داد.نظامی.مبین آن بی حمیت را که هرگز
نخواهد دید روی نیک بختی.سعدی.به بدبختی و نیک بختی قلم
برفته ست و ما همچنان در شکم.سعدی.خداوندان کام و نیک بختی
چرا سختی برند از بیم سختی.سعدی.- نیک بختی یافتن ؛ سعادتمند شدن. به سعادت رسیدن :
هرآنکه خدمت او کرد نیک بختی یافت
مجاور در و درگاه اوست بخت مدام.فرخی.

جملاتی از کاربرد کلمه نیک بختی

بزیر هر درختی، نیک بختی نشسته زان درختش سایه بان است
ترا باید که باشد نیک بختی مرو را سال و مه کوری و سختی
به ‌جان خرند بزرگان رضای او و سزد که نیک بختی و تأیید را خرند به جان
از مهر تو یابند نیک بختی وز مدح تو یابند نیک فالی
باد نصرت نیک بختی را که دایم در جهان از ره اخلاص دارد نیت این بازخواست
به چشم انتظارم گل فتاد از اشک یعقوبی نمی آید ز مصر نیک بختی کاروان من
شیخ الاسلام گفت که از سهل پرسیدند کی نشان بدبختی چیست؟ گفت: آنست که ترا علم دهد و توفیق عمل ندهد، و عمل دهد و اخلاص ندهد، کی عمل کنی بیکار کنی، و یافت و صحبت دهد با نیکان و ترا قبول دل ندهد. شیخ الاسلام گفت: کی بعلی خطیب مرا گفت، که بوعبداللّه بوذهل گفت: فرا عتبهٔ غسال گفتند ببغداد بوده: که نشان نیک بختی و نشان بدبختی چیست؟ گفت: نشان نیک بختی آنست، کی ترا فرا خدمت کند و ترا حاضر کند. و نشان بدبختی آنست که ترا فرا خدمت کند و حاضر نکند.
نیک روزی را دلیل و نیک بختی را سبب نیک نامی را مقام و نیک مردی را وطن
چو در اولش بند سختی بود سرانجامشان نیک بختی بود
هر که را طومار عهد نیک بختی واکنند ساعت مولود او بینند عنوان آمده