نیم کیلو

معنی کلمه نیم کیلو در لغت نامه دهخدا

نیم کیلو. ( اِمرکب ) وزنه ای معادل پانصد گرام. نصف یک کیلوگرام.

معنی کلمه نیم کیلو در فرهنگ فارسی

وزنه ای معادل پانصد گرام . نصف یک کیلو گرام .

جملاتی از کاربرد کلمه نیم کیلو

بعد از درگیریهای سیاسی در دولت، پاتریس لومومبا از کار برکنار شد و به اتفاق چند تن از دوستانش به زندان افتاد. در تاریخ ۱۷ ژانویه سال ۱۹۶۱ نزدیک به ساعت ۱۰ شب او و دوستانش با یک ستون شامل چهار خودرو آمریکایی و دو خودرو جیپ در حالیکه دستهایشان بسته بود به مکان دیگری منتقل می‌شوند. در خودرو ته ستون که یک خودرو نظامی بود تعدادی از عناصر پلیس نظامی بودند. این ستون بعد از چند صد متر به منطقه‌ای که شبها پرندگان زیادی در آن تجمع می‌کردند می‌رود. خودروها به منطقه درخت زاری می‌رسند. در این مکان زندانیان توسط نیروهای نظامی پیاده می‌شوند و همگی به رگبار بسته می‌شوند. گفته می‌شود که نزدیک به نیم کیلو سرب از گلوله‌هایی که برای اعدام زندانیان بکار گرفته شده بود از محل اعدام جمع‌آوری شده‌است.