نیم کرده

معنی کلمه نیم کرده در لغت نامه دهخدا

نیم کرده. [ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) ناتمام مانده. کاری به پایان نرسیده. نیم کاره : اگر پادشاهی سرائی مرتفع بنا افکندی... و آن بنا در روزگار او تمام نشدی پسر او... بر هیچ چیز چنان جد ننمودی که آن بناء نیم کرده آن پادشاه تمام کردی... گفتی بر پسر فریضه تر که نیم کرده پدر خویش را تمام کند. ( نوروزنامه ).

معنی کلمه نیم کرده در فرهنگ فارسی

نا تمام مانده . کاری به پایان نرسیده . نیمکاره .

جملاتی از کاربرد کلمه نیم کرده

برای مصارف دارویی ریشه گیاهان پنج تا ده ساله را با دستگاهی بیرون می‌آورند و همان موقع تمیز نموده قسمت‌های سبز آن را قطع می‌کنند. سپس بخش‌های باقیمانده را از وسط به دو نیم کرده خشک می‌کنند. وقتی که خشک شد ریشه‌ها طعمی گس پیدا می‌کنند و زیر دندان صدا می‌دهند. آنها حاوی دو نوع گلوکوزید هستند که یکی تانوگلوکوزیدهاست که محتوی اسیدگالیک، اسید سینامیک و گلوکوزیدهای آزاد است و دیگری چهار آنتراگلوکوزیدهای متصل به هم است. این گلوکوزیدها عبارتند از کریسوفانئین، امودین، رئوکریسین و رئین. احتمالاً ماده رئین است که عامل محرکه اصلی در ریشه ریوند محسوب می‌شود و محتوی نشاسته و اکسالات کلسیم است.
رخسار تو و مه ده و چار سیبی است دو نیم کرده پندار