معنی کلمه نیم سیر در لغت نامه دهخدا
گدا را کند یک درم سیم سیر
فریدون به ملک عجم نیم سیر.سعدی.|| رنگی که متوسط باشد از حیث پررنگی و کم رنگی. رنگ نیم تند. ( سبک شناسی بهار از فرهنگ فارسی معین ). که به رنگ سیر سیر و روشن نیز نباشد. ( یادداشت مؤلف ). رنگی ملایم ، نه زیاد رقیق و باز و روشن و نه بسیار غلیظ و پررنگ و تند : در رنگ آمیزی هر صبغ جائی خرج کند و هر رنگ به گلی دهد، آنجا که رنگ سیر لایق آید نیم سیر صرف نکند و آنجا که صبغ روشن باید تاریک به کار نبرد. ( المعجم از فرهنگ فارسی معین ).|| ( اِ مرکب ) وزنی معادل هشت مثقال. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به سیر شود.