نیم روزه

معنی کلمه نیم روزه در لغت نامه دهخدا

نیم روزه. [ زَ / زِ ] ( ص نسبی ) منسوب به نصف روز. || نصف روزی. ( ناظم الاطباء ). کارگر که نیمی از روز کار کند. || ( ق مرکب ) در نیمی از روز. در نصف روز: نیم روزه ، کار را تمام کردم.

جملاتی از کاربرد کلمه نیم روزه

دوره لیسانس در این دانشگاه به دو بخش تقسیم می شود: 1) مرحله مقدماتی که از ترم یک تا ترم سوم به طول می انجامد و در آن مبانی نظری و تئوری های درسی آموزش داده می شود؛ 2) مرحله عملی که از ترم چهارم تا ترم ششم را دربر می گیرد و بخش عملیاتی تحصیل دانشجو را تشکیل می دهد. در مقطع کارشناسی ارشد، اهمیت زیادی به کاربرد عملی داده می شود و دوره های کارآموزی 2 الی 2 و نیم روزه جهت ورود دانشجویان به زندگی حرفه ای برگزار می گردند. دوره های کارشناسی ارشد در این دانشگاه 3 الی 4 ترم به طول می انجامند.
یکی گفت من روزی مزدوران را بکار داشتم بنیمه روز مردی رسید با وی شرط کردم که در باقی روز کار کند نیکو و مزد وی چون دیگر مزدوران یک روزه تمام بدهم، چون وی را مزد میدادم دیگری گفت: أ تعطی هذا مثل ما اعطیتنی و لم یعمل الّا نصف النّهار؟ او را بعمل نیم روزه چندان میدهی که ما را بعمل یک روزه؟ گفتم ای عبد اللَّه از مزد تو هیچ نکاستم ترا چه زیان که مال خود از وی دریغ نداشتم که نه از آن تو چیزی بکاستم تا ترا ناخوش آید، مرد خشم گرفت و مزد خویش بجای بگذاشت و برفت من آن حق وی گوش میداشتم تا روزی که بدان گوساله‌ای خریدم و می‌پروردم و زه میکرد و جمله از بهر وی میداشتم، پس از روزگاری باز آمد پیر و ضعیف گشته و من او را نمی‌شناختم، گفت: انّ لی عندک حقّا مرا بر تو حقّیست، با یاد من آورد تا او را بشناختم، گفتم دیرست تا ترا میجویم و آنک آن گاوان و گوساله همه آن تواند، بروزگار با هم آمده و از بهر تو گوش داشته، مرد خیره بماند گفت: افسوس مکن بر من مسکین و حق من بده، گفتم و اللَّه که افسوس نمی‌دارم و آن همه حقّ تو است و ملک تو، مرا در آن هیچ حق نه، آن گه گفت بار خدایا اگر میدانی که آن از بهر تو کردم تا رضاء تو باشد: فافرج لنا فرجة این سنگ شکافته گردان و فرجه‌ای ما را پیدا کن آن ساعت سنگ از هم شکافته گشت چندانک روشنایی بدیدند.
بهترین پیشنهاد برای یک سفر نیم روزه در نزدیکی تهران و با تلفیقی از گردشگری خوراک، طبیعت‌گردی و تفریح در کنار رودخانه، سفر به روستای سرودار واقع در شهرستان کرج، استان البرز است.