نیم بر

معنی کلمه نیم بر در لغت نامه دهخدا

نیم بر. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) نام فنی است در کشتی گیری. ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ) :
تلخ و تند است ز چشمت نظری می خواهد
آسمان از نگهت نیم بری می خواهد.میرنجات ( از آنندراج ).|| ( ص مرکب ) نیم ور. کج شده و به یک پهلو افتاده. رجوع به نیم ور شود.

جملاتی از کاربرد کلمه نیم بر

کعبه جان‌ها توی گرد تو آرم طواف جغد نیم بر خراب هیچ ندارم طواف
از بیم خوی تند تو، گاه عتاب تو قادر نیم بر آنکه بگویم جواب تو
تا صورت تو قرین دل شد بر خاک نیم بر آسمانم
بز نیم در آخور قسمت، گیاهی گو مرو سگ نیم بر خوانچهٔ رزق استخوانی گو مباش
گر من زگنه توبه کنم بسیاری تا تو ندهی توبه، نیم بر کاری
به خاک کوی بسازم، چو خاک یار نیم بر آستانه بمیرم چو پیش بارم نیست
بیشترین حد پهنای آن نُه متر و ارتفاع آن تا حدی که آب در آن جمع می‌شده‌است، حدود چهار متر است. دیوار دور مخزن این آب‌انبار به صورت پلکانی چیده شده‌است. درازای قسمت کف هفت متر، پهنایش دو متر و هشتاد سانتیمتر و ارتفاع دیوارهٔ آن حدود یک متر است. دیوار بعدی حدود نیم متر عقب‌تر چیده شده‌است و، دیوارهٔ سوم، نیز به همان صورت با فاصله‌ای عقب‌تر قرار دارد. آخرین ردیف سنگ‌چین دور آب‌انبار، به ضخامت یک متر و نیم بر لبهٔ پرتگاه جنوبی قلعه قرار دارد که ضمن محیط بودن بر آب‌انبار، جزو دیوارهای لبهٔ پرتگاه‌های قسمت فوقانی قلعه به‌شمار می‌رود.
بازی عادی نیم بر پایه قضیه اسپراگ-گراندی 7 است که می‌گوید در بازی عادی، هر بازی منصفانه معادل یک پشته نیم است که زمانی که موازی با بازی‌های عادی منصفانه دیگر بازی شود، خروجی یکسان می‌دهد.
مؤمنم ، از خویشتن کافر نیم بر فسانم زن که بد گوهر نیم
دگر نیم بر پشت زین هیون همی رفت وازوی همی ریخت خون
بر خاک میرم از تو، نیم بر خلاف میر یاریم کن که یار تو اقبال میر باد
هرچه رفت ارچه من نیم بر هیچ پای خود در میان همی‌یابم