نیسابور

معنی کلمه نیسابور در لغت نامه دهخدا

نیسابور. [ ن َ ] ( اِخ ) نیشابور. ابوعبید در غریب المصنف آورده است که عرب «شین » را به «سین » تعریب کنند چنانکه در نیشابور، نیسابور و در دشت ، دست گویند. ( یادداشت مؤلف ) ( از المزهر سیوطی ). رجوع به نیشابور شود.

معنی کلمه نیسابور در فرهنگ فارسی

نیشابور . ابو عبید در غریب المصنف آورده است که عرب (( شین ) ) را به (( سین ) ) تعریب کنند چنانکه در نیشابور نیسابور و دردشت دست گویند .

جملاتی از کاربرد کلمه نیسابور

و از نوادر حکایات وی یکی آن است که گوید: روزی اندر جویبار حیرهٔ نیسابور می‌رفتم. نوح نام عیاری بود به فتوت معروف و جمله عیاران نسابور در فرمان وی بودندی، وی را اندر راه بدیدم. گفتم: «یا نوح، جوانمردی چه چیز است؟» گفت: «جوانمردیِ من خواهی یا از آنِ تو؟» گفتم: «هر دو بگوی.» گفت: «جوانمردی من آن است که این قبا بیرون کنم و مرقعه‌ای بپوشم و معاملات آن برزم تا صوفی شوم، و از شرم خلق اندر آن جامه از معصیت بپرهیزم و جوانمردی تو آن که مرقعه بیرون کنی تا تو به خلق، و خلق به تو فتنه نگردند. پس جوانمردی من حفظ شریعت بودبر اَظهار، و از آنِ تو حفظ حقیقت بر اَسرار.» و این اصلی قوی است. و باللّه العون و التّوفیق.
و همان آهنگری می‌کرد تا به باوَرد شد و ابوعبداللّه باوردی را بدید و عهد ارادت وی گرفت و چون به نیسابور باز آمد، روزی اندر بازار نابینایی قرآن می‌خواند. وی بر دوکان خود نشسته بود سماع آن وی را غلبه کرد و از خود غایب شد. دست اندر آتش کرد و آهن تافته بی انبر بیرون آورد. چون شاگرد آن بدید هوش از ایشان بشد چون بوحفص به حال خود بازآمد دست از کسب بداشت و نیز بر دوکان نیامد.
آنچه بین مورخان و دانشمندان در طول سده‌ها رایج بوده، این است که نام تاریخ نیشابور یا تاریخ نیسابور است. اما نویسنده خود نام تاریخ النیسابورییّن را بر کتاب نامیده‌است.